◼️شعر عاشورایی / مادرم عشق ترا داد به من یاد ازاحمدرضا احمدی”ناصح گلستانی”

کدخبر:۷۲۰۵۸

◼️شعر عاشورایی

 

البرزگلستان/عشق ترا داد به من یاد؛ حسین

سرو کارم همه دم بر درت افتاد؛ حسین

 

ز قیامت؛ تو به من درس رهایی دادی

تو بزرگی و بزرگ زاده و استاد؛ حسین

 

چون که در بند توام، نیست هوای دگرم

تو از این بند مرا ، می نکن آزاد؛ حسین

 

سرزمین دل من هست کویری، اما

گر کنی یک نظری می شوم آباد؛ حسین

 

تو که هستی؟ که جهانی ز غمت موب کنان

می کند در غم تو ناله و فریاد؛ حسین

 

خواهشی هست مرا با تو فقط می گویم

بنما لحظه ی جان دادنم امداد؛ حسین

 

کی حسین گفت که اُف بر تو بُوَد ای دنیا؟!

آن زمانی که ز کف نور بصر داد؛ حسین *۱

 

“ناصحا” کی کمرِ زاده ی زهرا بشکست

آن زمانی که ز کف قُرص قَمر داد، حسین *۲

 

احمدرضا احمدی”ناصح گلستانی”

۱۴۰۲/۵/۱۳

جمعه، هفدهم محرم الحرام ۱۴۴۵

علی آبادکتول

 

*۱: مراد حضرت علی اکبرعلیه السلام است.

*۲:مراد، حضرت عباس علیه السلام است.

نوشته شده توسط البرزگلستان در جمعه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۴ ب.ظ

دیدگاه