شعر رسیده /داغ حسرت می کشم بر سینه از هجران تو✍🏼شاعراحمدرضا احمدی “ناصح گلستانی”

کدخبر۴۷۳۶۰
البرز گلستان 🔷داغ حسرت می کشم بر سینه از هجران تو
بلبل آسا می زنم گلنغمه در بستان تو

رشته پیوند من دارد نشانی از ازل
التفاتی کن، بمانم بر سر پیمان تو

شرط دیدار تو باشد گر مرا “افتادگی”
دست من کوتاه و باشد قله ای دامان تو

چون شود دست نوازش بر سر و رویم کشی؟!
چون شود کز مکرمت گردم دمی مهمان تو؟!

همچو مورم من بدربار سلیمانی تو
من گدایم من گدایم من گدای خوان تو

هر که شد عارف به ذات تو، شود محتاج تر
من نه تنها؛ کل هستی تشنه ی احسان تو

از فریب نفس اماره کجا غفلت کند
آنکه باشد در سلوک مکتب عرفان تو

“ناصحا” از حب دنیا گر بشویی دست دل
جاودان گردد غزلهای تو و دیوان تو

✍🏼احمدرضا احمدی
“ناصح گلستانی”

@alborzegolestan ◀️ باما همراه شوید

🔴لینک صفحه اینستاگرام البرزگلستان👇

https://instagram.com/alborzegolestan?igshid=ujk86t14aq6

نوشته شده توسط البرزگلستان در جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۹:۴۱ ب.ظ

دیدگاه