اشعار رسیده:می ستیزد بی حیا با هرکسی بی حیا ماند به گرگ و کرکسی /از ناصح گلستانی

کدخبر:۷۵۲۹۷

البرز گلستان/اشعار رسیده از ناصح گلستانی

حکایت

بود مردی خسته جان و کینه توز
ظاهرش آرام و جانش سینه سوز

باخلایق بود بس نامهربان
خنجرتیزش نبودی جز زبان

نیش می زد با زبانش عام را
طعنه می زد خاص را،ارحام را

هیچکس از او نبودی در امان
نیش ماری بود در روحش نهان

وای اگر آدم چنان ماری شود
کینه توزی و مار و مرداری شود

فتنه انگیزی کند در این جهان
می کشد آتش بجان این و آن

زاهل کینه تا توانی می گریز
ورنه روزی با تو گردد در ستیز

اهل کینه بی حیایند بی حیاء
در دل ایشان نمی یابی ضیاء

می ستیزد بی حیا با هرکسی
بی حیا ماند به گرگ و کرکسی !*

✍احمدرضا احمدی
ناصح گلستانی
۱۴۰۲/۱۰/۲۸

*:پ.ن
کرکس نوعی پرنده لاشخور است.

انتهای پیام

نوشته شده توسط البرزگلستان در جمعه, ۲۹ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱:۲۶ ق.ظ

دیدگاه