مقاله : محرم و عاشورا ظرفیت سازی و تنظیم رابطه امت با امام! : از حجت السلام احمد رضا احمدی ناصح گلستانی

کد خبر:۶۴۴۵۳

محرم و عاشورا ظرفیت سازی و تنظیم رابطه امت با امام !

البرز گلستان/امام حسین علیه السلام در کمتر از یک روز همه فضائل انسانی و ایمانی (قیام و مجاهدت در راه خدا، ایثار، فداکار،صبر در راه خدا و… را متجلی ساخت و عالم هستی را برای همیشه متوجه خود ساخت.

بطوریکه قیام آن حضرت موجب شد، مسلمان و مسیحی، الهی و غیر الهی را دگرگون سازد.

چنانکه گاندی گفت:”من زندگی امام حسین(ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده‌ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین(ع ) پیروی کند.”

نلسون ماندلا رهبر آزادگان و جنبش ضد آپارتاید (تبعیض نژادی) از تاثیر امام حسین علیه السلام بر خودش می گوید :

“من بیشتر از بیست سال را در زندان طی کردم یک شب تصمیم گرفتم با تمام شرایط تعیین شده از سوی دولت خودم  را تسلیم کنم (و دیگر به دنبال آزادی نباشم ) اما ناگهان بیاد امام حسین و نهضت کربلا افتادم  و امام حسین این توان را به من داد  که برای حق و آزادگی بایستم و من این کار را کردم .”

صدها شاهد مثال در این باب وجود دارد که بدلیل رعایت اختصار این مختصر به همین دو مورد بسنده می کنیم.

چگونه زیستن،چگونه مردن، چگونه به لقاء و ملاقات رب بار یافتن بعنوان یک دائره المعارف بی بدیل را تنها در صحنه رخداد تاریخی کربلا و عاشورای محرم سال ۶۱هجری [به طور کامل و در یک زمان کوتاه نیم روزی] می توان دید که در تاریخ بشریت با این مختصات، نمونه دیگر ندارد. حتی انبیاء الهی و پیامبر خاتم نیز چنین سرنوشتی را نداشته اند.

پیامبران امین وحی بودند و حسین علیه السلام را می توان تضمین حیات ابدی وحی دانست.

حسین در شرایطی منادی وحدت، عزت و شرافت شد که امت اسلام راه را عوضی انتخاب کرده و اختلاف و پراکندگی انقدر چشمگیر شده بود که نسبت به نوه ی رسولخدا صل الله علیه واله والسلم، بی مهری می کردند.

آری آنان اول بیوفایی کردند سپس عزت خود را لکه دار نموده و شرافت خود را به دو جویی نان و قدرت ملک ری فروختند.

بیگمان دشمنان فضیلت، رذیلانه خلاف واعتصموا بحبل الله عمل کردند

حبل الهی را سر بریدند تا وجود منحوس خود را به چاهی از جهنم که عمق آن ناپیداست بیافکنند.

حسین علیه السلام، به اراده الهی  نماد و نمود عزت الهی بود” مَنْ کانَ یُریِدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً” شقاوتمندان و سلب شدگان از توفیق الهی، پرچم و علم عزت الهی را نشانه رفتند و خود را در آتش جهنم افکنده تا میوه درخت زقوم را تناول کنند.

إِنَّ شَجَرَهَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِیمِ کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی الْبُطُونِ کَغَلْیِ الْحَمِیمِ.

(میوه) همانا درخت زقّوم، غذاى گناهکاران است. همچون مس آب کرده در شکم آنها مى‌جوشد. همچون جوشش آب داغ.

بدا بحال قاتلان سیدالشهد و هرانکس که از حسین علیه السلام جداشد.

وا اسفا بر جماعتی دنیا زده که حسین (علیه السلام) سرمایه و شرافت دوجهانی را به مقتل کشاندند تا دنیایشان آباد گردد که البته نه تنها دنیایشان اباد نشد بلکه شرافت فروشان کوفی، آخرتشان را برای دنیای دیگران خراب کرده و خسران سختی دیدند؛ خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَهَ ذلِک هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ.

در کربلا، عقلانیت، عشق و عرفان موج می زند زیرا ۷۲ انسان که حجت الاسلام والمسلمین و آیت الله العظمای عالم وجود با نقش آفرینی و انتقال مفاهیم قرانی به میدان جهاد آمده اند تا برای همیشه ی تاریخ بشریت در کنار قرآن ناطق

بدرخشند و ابدی شوند.

در این میدان هریک به میزان سعه وجود خود، آیات قران را به تفسیر نشسته است.

حسین علیه السلام مفسر عملی [بزرگ] قران؛

عباس، تبلوری از شجاعت و فتوت علی علیه السلام؛

زینب علیها سلام، عینیتی از ابهت و عطوفت مادرانه ی زهرایی؛

و کلام آخر این که حضرت علی اکبر سلام الله علیه، خلقا و خلقا اشبه الناس به جدش حضرت محمد صلی الله و علیه وآله والسلم در خاک تفتیده کربلا درخشیدند تاعقل و فطرت سلیم انسانهای کره خاکی، قرن ها از شعاع وجودی شان بهره ببرد.

و اگر مبلغان دین، تنها به کتاب وجودی این جوان رعنای خاندان رسالت و امامت رجوع کنند، بیگمان می توانند منابر و مواعظ خود را علاوه بر بیان تاریخ عاشورا، و با تحلیل چرایی و چگونگی نهضت حسینی در اعتلای فرهنگ عمومی ، مخضوصا مقاومت،صبر، ایستادگی،ایثار و فداکاری و… اثربخش باشند.

مجلس حسین بن علی علیه السلام بایستی بتواند آحاد جامعه را بر کشتی دریای اشک بنشاند و به ساحل نجات برساند و اگرچنین شد قطره اشکی ولو به اندازه بال مگس، آتش عذاب را خاموش می گرداند.

مجلس امام حسین علیه السلام بایستی بتواند مردم جامعه حسینی را به رحم شفقت و خیرخواهی نسبت به هم ترعیب سازد.

مجلس سیدالشهداء علیه السلام این ظرفیت را دارد که جامعه را علیه ظلم،تبعیض و فساد برانگیزاند و اگر یک محرم و صفر به پایان برسد و ظلم ستیزی، مبارزه با تبعیض و فساد در جامعه شکل عملی تغییر پیدا نکرد، پیداست که مجالس ما از محتوای معارف حسینی عاری بوده است و تنها به بعد عاطفی و نوحه گری پرداخته است(که البته این بعد هم در جای خودش مهم و لازم است) و در یک کلام از ظرفیت تحولگرایی و بعثت علیه ظم و تبعض و فساد، که در کلام ائمه اطهار و شخص شخیص اباعبدالله الحسین موج می زند بهره ای حاصل نشده است.

مجلس حسین علیه السلام بایستی بتواند از تفسیر عملی قران در کربلا تاثیر بپذیرد و شاگردان مکتب حسین علیه السلام حرام خدا را حرام و حلالش را حلال بدانند والا صرف حضور و اشک و نوحه نمی تواند اثری بر فرهنگ عمومی جامعه بگذارد.

مجلس حسین علیه السلام قادر است مردم را از مرحله ی “حُب امام حسین” به مرحله ی “پیرو امام حسین” علیه السلام برساند و این مرحله اوح فضیلت است.

اگرچه در معنای دین از معصوم علیهم السلام نقل است “هل الدین الا الحب” اما محبی که پیرو نباشد بکار دین نمی آید.

کسانی در مدینه و کوفه بودند که محبت حسین در دلشان بود اما پیرو عملی امام نبودند، حاضر نشدند در کاروان و سپاه حسین علیه السلام در آیند.

اظهار محبت کردن با خطرپذیری در کاروان محبوب مهم است و کسانی که پیرو محبوب خودند در همه احوال در قامت سرباز ظاهر می شوند.

قال امام حسین (ع):

«الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»

مجلس امام حسین علیه السلام اگر به مولفه عاطفی قیام بیشتر توجه کند قطعا به تولیدمُحب موفق می شود و اگر افراط شود آسیب جدی بر زندگی اجتماعی در نظام دینی وارد می آید.

و اگر مجلس امام حسین علیه السلام به مولفه معرفت حسینی بپردازد قطعاً و یقیناً ، در تولید محب و در عین حال پیرو حسینی موفق خواهد شد و این مهم رسالت مبلغان دینی است و غفلت از آن موجب خسارات جبران ناپذیری در جامعه دینی خواهد شد چنانکه در تاریخ اسلام می بینیم که عبدالله زبیر و عبدالله بن ابوبکر همچنین عبدالله عمر علاقه مندی خود را به امام حسین علیه السلام به عنوان به عنوان فرزند پیامبراسلام اعلام می کنند اما از آنجا که خود را پیرو امام نمی دانند حاضر به همراهی با آن حضرت نمیشوند و حتی گستاخی کرده و حضرت را از قیام علیه خاندان معاویه و یزید، برحذر می دارند یعنی برای امام معصوم و حجت خدا تعیین تکلیف می کنند، بطوری که حضرت برآشفته شده و شرایط زمامداری یزید و آینده اسلام را به آنان گوشزد می نماید و به عبدالله بن عمر خطاب کرده می فرمایند که اگر پدران شما در قید حیات بودند بی شک با حکمرانی فردی به مانند یزید مخالفت می کردند.

تاکید بر این نکته خالی از لطف نیست که اصحاب بیان و بنان مکلفند در تولید محتوا دقت کرده تا علاوه بر ابعاد محب پروری به پیروپروری(مطیع محض) بپردازند. چه بسا در پیروپروری بر محب پروری فضیلت معنوی داشته باشد.

شاهدقرانی در این باب آیه معروف “إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما.” است.

نکته:

مستفاد از آیه ان است که در برابر پیامبر بایستی ،سلم و تسلیم بود و به دیگر بیان بایستی پیرو و مطیع بی چون و چرای پیامبر بعنوان رسول خدا بود.

“وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.”

[سوره نساء/۱۳]

در این آیه جنبه تشویق ملحوظ شد، به این بیان که فوز عظیم که بهشت جاودان نموداری از آن است و در پرتو پیروی از خدا و رسول اکرم(ص) حاصل می شود، به پیروان خدا و رسول بشارت داده شد.

محب غیر مطیع فسادآفرین می شود.

علامه شهیدمطهری نقل می کنند که آیت الله الظمای بروجردی مرجع اعلم زمانه خودشان بود.

در قم عزاداران حسینی در روز عاشورا به سبک های مختلف عزادراری می کردند مثلا در شهرقم، شبیه خوانی می کردند، طبل های انچنانی و علم های آنچنانی حمل کردند.

از مرحوم برجردی استفتاء شد ایشان ترجیح دادند از طریق بزرگان و هیات گردان های قم مشکل را حل کنند دستور دادند بزرگان دسته های عزاداری را دعوت کردند و همه آمدند. مرحوم بروجردی از آنان سوال کرد که از چه کسی تقلید می کنید؟ همه گفتند از شما.!

آیت الله بروجردی فرموده بودند که بسیاری از عزاداری های شما اشکال شرعی دارد و بفتوای من حرام است.!

یکی از آنان بلند شد و گفت؛ آقا ما درطی سال از شما تقلید می کنیم الا همین یک روز عاشورا.

با اندک دقتی می شود فهمید که بین محب با پیرو بسیار فاصله معناداری وجود دارد و آن این که، سران هیات ها نسبت به مرجع تقلید خود محبت داشتند اما پیروی نداشتند.و این بزرگترین نقیصه است که گاهی به حبط اعمال می انجامد.

از تجلیات قیام امام حسین علیه السلام پیروی و اطاعت محض یاران امام حسین علیه السلام از جمله سپهسالار نهضت عاشورا یعنی حضرت ابوالفضل العباس بود که در برابر امام خود تسلیم محض بود؛ این بعد بر دیگر ابعاد شخصیتی او پیشی گرفته بود.

آنچه را که مهم است و شاید مغفول واقع شود همین مولفه پیرو بودن حضرت ابوالفضل علیه السلام بوده است.

حضرت ابوالفضل همواره برای هر اقدامی در میدان، بدنبال اذن و استجازه از مولا و فرمانده میدان یعنی امام حسین علیه السلام بوده است حتی وقتی در برابر درخواست اب از ناحیه کودکان مستقر در خیام، عاطفه اش موجب برانگیختگی اش می شود باز در برابر امامش ادب اختیار کرده و اذن می جوید تا به شریعه رفته و آب برای اهل خیام آورد.

در نظام دینی از جمله نظام مبتنی بر ولایت فقیه بایستی رابطه مردم با حکمران، رابطه امت با امام باشد این نگرش محک صداقت مردم در برابر حاکم دینی است چرا که برخی در مقام ادعا، خود را محبِ حاکم و رهبری نظام می دانند و عرض ارادت می کنند اما در مقام عمل، اطاعت و پیروی محض از امر حاکم و رهبری ندارند و از پیروی سر باز می زنند و چنانکه شاهد بودیم همین مدعیان و خواص، در یک مقطع از زمان، چه فتنه هایی که خلق نکردند؛ بنابراین فرهنگ عاشورا و مجلس محرم بایستی به تنظیم رابطه امت با امام بپردازد تا در جامعه دینی، عوام و خواص از عاشورا الگویی دریافت نمایند که پیرو امام خود باشند.

انتهای پیام

نوشته شده توسط البرزگلستان در یکشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۷:۳۶ ق.ظ

دیدگاه