غزلواره ی عاشورایی از احمدرضا احمدی”ناصح گلستانی”

کدخبر:۷۱۹۰۹

البرز گلستان/غزلواره ی عاشورایی

 

هر قطعه ای از جسم تو چون جنت اعلی است

هر قطره ای از خون تو چون گوهر دریاست

 

هر عاشق دلداده که مجنون حسین است

در ماتم و در حُزن علی اکبر لیلاست

 

با دیده گریان و مصیبت زده گویم

سوگند به عباس که عباس مسیحاست

 

عباس بُوَد ساقی و لب تشنه حریفان

گرم است هوا، باده بزن بزم مهیاست

 

ای اصغر لب تشنه چرا در تب و تابی

زیرا که عموی تو خودش معنی دریاست

 

آن کیست که زد هرمله تیری به گلویش

خورشید درخشنده و او آیینه سیماست

 

بانوی علی صولتِ این قافله ی غم

آن شیرزن کرببلا، زینب کبری است

 

ببریده گلویی که در این دشت فتاده است

جانِ نبی و جان علی، زاده ی زهراست

 

“ناصح” تو بزن دست به دامان کسی که

مصباح هُدی هست و همو فاتح دلهاست

احمدرضا احمدی”ناصح گلستانی”

(تاسوعا ۱۴۴۵

پنجم مرداد ماه ۱۴۰۲)

انتهای پیام

 

نوشته شده توسط البرزگلستان در جمعه, ۰۶ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۸:۰۳ ب.ظ

دیدگاه