اشعار رسیده/صدگره در کار خود افتاده بینی غم مخور/ احمدرضااحمدی “ناصح گلستانی”

کدخبر:۵۵۹۰۶

البرز گلسان گروه فرهنگ و ادب/ اشعار رسیده از استاد احمدرضااحمدی “ناصح گلستانی”

روز و شب جویم ره صلح و صفا را روز و شب
می ستایم با دل و با جان خدا را روز و شب

هر که هستی هرچه هستی بندگی کن بندگی
یکدمی غافل مشو ، نفس و هوی را روز و شب

شیعه ی مولا اگر هستی هزارت آفرین
مرغ نطقم می کند مدح شما را روز و شب

تا رسد دستم به گنج ناتمام آن کریم
می برم من سوی او دست دعا را روز و شب

هست ایمان رمز و راه ماندگاری در جهان
ایکه می جویی اگر راز بقا را روز و شب

صدگره در کار خود افتاده بینی غم مخور
زان که داری حب شاه کربلا را روز و شب

“ناصحا” پیرخردمندی چنین دستور داد
تا بخوانم آیه شمس و ضحی را روز و شب

در پناه آل طاها مهرورزی می کنم
مهرورزی می کنم؛ اهل وفا را روز و شب

احمدرضااحمدی
“ناصح گلستانی”
۱۴۰۰/۷/۱۴
علی آبادکتول

نوشته شده توسط البرزگلستان در یکشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۹ ق.ظ

دیدگاه