مصاحبه اختصاصی خبری به مناسبت هفته ملی مهارت با احسان ملاحت از اساتید حوزه کار آفرینی و مدرس دانشگاه: با موضوع( لزوم ترویج مهارت بر پایه علاقه)

کد خبر:۶۳۰۱۲

تهیه مصاحبه:خبرنگار مسلم افتخاری

البرز گلستان/بمناسبت هفته ملی مهارت به سراغ یکی از اساتید مرتبط با حوزه کارآفرینی و کسب و کار رفتیم و سوالاتی را پیرامون دلایل عدم اشتغال پذیری جوانان ونقش کشف استعداد و توانمندی افراد با ایشان مطرح کردیم . در این مصاحبه احسان ملاحت مدرس دانشگاه علمی کاربردی استان گلستان از دلایل اشتغال ناپایدار و لزوم ترویج مهارت بر پایه علاقه و استعداد می گوید .

بعنوان سوال اول لطفا جایگاه کشف استعداد را توضیح دهید

اگر بخواهیم استعداد را در یک جمله تعریف کنیم باید گفت هر الگوی فکری ، احساسی یا رفتاری تکرار شونده استعداد است . استعداد ها ماندگار و یگانه اند اما چرا می گوییم استعداد برای ساختن توانمندی و مهارت این قدر مهم است ؟ در واقع مهارت ها تعیین می کنند که آیا شما می توانید کاری را انجام دهید در حالی که استعداد ها چیزی مهم تر را آشکار می کنند : شما چقدر خوب و چقدر زیاد می توانید آن کار را انجام دهید .

مهارت چگونه منجر به توانمندی می شوند ؟

مهارت ها مراحل یک فعالیت هستند که با تمرین و تکرار دانش آموخته شده حاصل می شوند متاسفانه تاکید بر مهارت آموزی بدون توجه به استعدادهای افراد بعضا منجر به دریافت گواهینامه های متعدد مهارتی از فنی و حرفه ای یا دانشگاه ها و موسسات آموزشی مختلف می شود .اما تلفیق ، استعداد ، دانش و مهارت است که منجر به توانمندی خواهد شد.

محل شناخت این استعداد ها کجاست ؟

احتمالا مدرسه می بایست محلی می بود برای جستجویی متمرکز برای بزرگترین زمینه های شایستگی کودک ( هر چند که خانواده ها هم تمایلی به کشف استعدادهای کودکانشان ندارند و اغلب از کلیشه های موجود برای رویا پردازی در مورد آینده کودکانشان بهره می برند ) متاسفانه آنقدر درگیر انتقال دانش و برطرف کردن کاستی های مهارتی شده ایم که ایجاد آگاهی نسبت به استعداد های مادرزادی نادیده گرفته می شود

آیا با تمرکز بر استعداد های ذاتی ، توانمندی افراد محقق خواهد شد؟

ما به زبانی تازه نیاز داریم تا کمک کند توانمندی هایی که در خود و دیگران می بینیم را شرح دهیم این زبان باید دقیق باشد باید بتواند تفاوت های ظریف یک فرد با فرد دیگر را توصیف کند باید مثبت باشد باید کمکمان کند که توانمندی را توضیح دهیم نه کاستی را ، اجازه بدهید یک مثال بزنم : اصطلاح مهارت های انسانی را در نظر بگیرید این چه چیزی را به شما می گوید ؟ این که بنظر می رسد فرد با مردم خوب ارتباط برقرار می کند اما احتمالا به شما نمی گوید این فرد در اعتماد سازی در آدم ها در صورتی مهارت دارد که ارتباط اولیه برقرار شده باشد، در حالی که فرد دیگری در آغاز کردن رابطه درخشان است.

هر دوی این مهارتها در ارتباط با مردم هستند اما مشخصا یکی نیستند دانستن اینکه چه کسی اعتماد ساز غریزی است و چه کسی شبکه ساز غریزی ، می تواند تفاوتی در حد موفقیت و شکست ایجاد کند و در این موقعیت اصطلاح مهارت های انسانی به شما کمکی نمی کند. اما عجیب تر وقتی کلمه ای مورد توافق ، مشترک و دقیق برای الگوی قوی رفتار داریم در معنای منفی از آن استفاده می کنیم مثلا افرادی که در اعمال نظم و ساماندهی پیرامون خود عالی هستند را وسواسی می گوییم یا افرادی که ادعای عالی بودن دارند را خودشیفته و افرادی که امور را پیش بینی می کنند و همیشه می پرسند (چه می شود اگر… ؟) را دلواپس می نامیم. بنابراین لازم است که از لحاظ زبانی هم در کشف استعداد ها و بکارگیری مهارت ها غنی باشیم

پیش آمده است که به سخنرانی گوش داده ایم و در انتها ازخودمان می پرسیم : چطور این کار رابه این خوبی انجام می دهد ؟

خوب برای این کار اول به دانش واقعی نیاز دارید که محتوی است دانش ، عالی بودن را تضمین نمی کند اما عالی بودن بدون آن غیر ممکن است . دومین نوع دانشی که نیاز دارید تجربی است که نه در کلاس های درس پیدا می شود و نه در دستورالعملها . بلکه چیزی است که باید خود را موظف کنید تا در طول زمان بیاموزید و حفظ کنید.

در مورد استعداد یک مطلب مهم وجود دارد و اینکه استعدادها مثل هوش ارزش خنثی دارند اگر می خواهید زندگیتان را تغییر دهید تا دیگران از استعدادهایتان بهره مند شوند می بایست ارزش هایتان را تغییر دهید و وقتتان را برای تغییر استعدادهایتان هدر ندهید.

ما تغییر نمی کنیم تنها در اثر پذیرش استعدادهایمان در گذر زمان زندگی مان را حول آنها متمرکز می کنیم و در حقیقت خودآگاه تر می شویم .برای ساختن توانمندی هایتان هم همین کار را باید انجام دهید

در یک نظر سنجی در چند قاره دنیا سوالی مطرح شد : کدامیک کمکتان می کند بیش ازهمه پیشرفت کنید : شناختن توانمندی ها یا شناختن ضعف هایتان ؟

پاسخ تقریبا در همه کشورها و همه گروه های سنی و جنسی یکسان بود : ضعف ها لایق بیشترین توجه هستند نه توانمندی ها اما نتیجه کلی به این معناست که : اکثریت جمعیت دنیا فکر نمی کنند که راز پیشرفت در درک عمیق از توانمندی هایشان نهفته است و عجیب تر آنکه وقتی از افراد می خواهیم که توانمندی هایشان را توصیف کنند به ندرت به استعدادهای ذاتی شان اشاره می کنند

و سوال آخر کشورهای توسعه یافته دنیا چگونه با مساله مهارت و اشتغال برخورد می کنند ؟

کشورهای پیشرفته و برخی از کشورهای در حال توسعه از دهه های اخیر با توجه به نقش موثر و مثبت کارآفرینان اقتصادی در توسعه جامعه، بهره برداری از این توانمندی را جهت مواجهه با معضلاتی نظیر رکود، تورم و عدم اشتغال مورد توجه قرار داده اند. این کشورها برای آموزش کارآفرینی به ویژه مهارتهای دانش محور برای کسب و کار برنامه های گوناگون عملی را طراحی و اجرا کرده اند که هدف اصلی آن آماده سازی دانش آموزان و دانشجویان برای تولید محصولات از طریق تاسیس و راه اندازی کسب و کارهای جدید می باشد.

 

نوشته شده توسط البرزگلستان در جمعه, ۳۱ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۲ ب.ظ

دیدگاه