در دورانی که زبان و فرهنگ فارسی مورد بی مهری واقع شده بود و زیاده روی در عربی مآبی عده ای از ایرانیان ِاهل قلم ، زمینه ی گرایش های میهن دوستی و پاسداری از زبان فارسی را بیش از پیش فراهم کرده بود ، در چنین شرایطی فردوسی برای حفظ زبان و فرهنگ ایرانیان به کاری سِتُرگ یعنی خلق شاهنامه دست می زند . فردوسی ، صدای مردم عصر خویش را در شاهنامه منعکس می کند و ارزش های ملّی و افتخارات گذشته ی ایرانیان را در برابر آنان مجسّم می کند
به مناسبت 25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی :
ادبیّات حماسی قدیمی ترین نوع ادبی است و به آن دسته از آثاری گفته می شود که در آنها حوادثی خارق العاده با زمینه های ملّی و قهرمانی رخ می دهد ، این گونه آثار که معمولا به صورت داستان عرضه شده اند ، جنبه هایی از فرهنگ ، اعتقادات و آیین های اقوام پیشین را به تصویر می کشند . آزادمنشی ، وطن دوستی ، خردورزی و ظلم ستیزی از خصوصیات قهرمانان و شخصیّت های محبوب در شاهنامه هستند . در شاهنامه خرد و حکمت بارها ستایش می شود و فردوسی کتاب خود را با ستایش آفریننده ی خرد آغاز می کند .
زمینه ی اوّلیه ی شکل گیری حماسه ها ، در واقع افسانه ها یی بود که به طور شفاهی نسل به نسل بازگو شده اند و در گذر زمان با عناصر تاریخی آمیخته گشته اند .
حماسه های هر ملّتی بیان کننده ی آرزوها و آرمان های آن ملّت است که با تخیّلات آمیخته گشته اند . هر چند که اقوام قدیمی اغلب دارای قصّه ها و افسانه هایی بوده اند اما فقط در میان برخی از ملّت ها ، شاعران بزرگی ظهور کرده اند که این توانایی را داشته اند تا اسطوره های ملّی خود را به نظم بکشند . شاعرانی مثل فردوسی در ایران و « همر» در یونان از معدود شاعرانی هستند که به چنین کار بزرگی همّت گماشته اند .
فردوسی ، حماسه سرای بزرگ ایرانی ، نه تنها در ایران که در ادبیّات جهان می درخشد . شاهنامه علاوه بر ارزش محتوایی ، از نظر ادبی نیز ارزش های بی نظیری دارد : توصیف صحنه های نبرد ، وصف شخصیّت ها و روابط انسانی ، تشبیهات زیبا ، هماهنگی زبان با محتوا ، شیوه ی داستان پردازی و فضا سازی ها ، به گونه ای بیان شده است که حوادث را چون تابلویی در برابر خواننده جلوه گر ساخته است .
فردوسی سی سال از عمر خود را به جمع آوری قصه ها و داستان های عامیانه صرف کرد و آنچه را که خوانده یا شنیده بود ، هنرمندانه به نظم درآورد و با این کار خدمت بزرگی به زبان فارسی کرد .
بسی رنـج بـردم در این سـال سـی عَـجَم زنـده کردم بـدیـن پـارسـی
پـی افـکندم از نـظـم کـاخی بـلـند کـه از بـاد و بـاران نـیـابـد گـزنـد
نمیرم از ایـن پـس کـه مـن زنده ام که تـخـم سـخـن را پــراکـنده ام
آنچه که فردوسی در شاهنامه عرضه می کند ، تاریخ تخیّلی یک ملّت است ؛ روایتی هنرمندانه از تمدن ، فرهنگ ، دلاوری ها و آرمان های یک ملّت است . وطن دوستی و دفاع از آرمان های میهن دوستانه در شاهنامه به فراوانی ذکر شده است و همین خصوصیّت است که شهرتی پایان ناپذیر به این کتاب بخشیده است .
در دورانی که زبان و فرهنگ فارسی مورد بی مهری واقع شده بود و زیاده روی در عربی مآبی عده ای از ایرانیان ِاهل قلم ، زمینه ی گرایش های میهن دوستی و پاسداری از زبان فارسی را بیش از پیش فراهم کرده بود ، در چنین شرایطی فردوسی برای حفظ زبان و فرهنگ ایرانیان به کاری سِتُرگ یعنی خلق شاهنامه دست می زند . فردوسی ، صدای مردم عصر خویش را در شاهنامه منعکس می کند و ارزش های ملّی و افتخارات گذشته ی ایرانیان را در برابر آنان مجسّم می کند .
« کار فردوسی سبب شد تا زبان و فرهنگ فارسی دست کم در زمینه های زیر سپاسدار فردوسی باشد : حفظ واژه ها و ساختارهای دستوری فارسی ، کمک به قوام یافتگی زبان فارسی ، حفظ داستان های فارسی و اعتلای هنری بخشیدن به آنها ، حفظ فرهنگ و رسوم کهن ایرانی ، به یادگار نهادن مجموعه ای از داستان های و شیوه های داستان پردازی » ( حمیدیان ص 84 )
شخصیّت های شاهنامه ، نیز در خور تامّل اند و شیوه ی بیان فردوسی در توصیف و معرفی شخصیّت ها بی نظیرست . آزادمنشی ، وطن دوستی ، خردورزی و ظلم ستیزی از خصوصیات قهرمانان و شخصیّت های محبوب در شاهنامه هستند . در شاهنامه خرد و حکمت بارها ستایش می شود و فردوسی کتاب خود را با ستایش آفریننده ی خرد آغاز می کند :
بــه نـام خـداونــد جـان و خـرد کـزیـن بـرتـر انـدیــشـه بـرنـگـذرد
خـرد رهـنمـای و خـرد دلـگـشـای خـرد دسـت گـیـرد بـه هـر دو سـرای
دادخواهی توده ی مردم علیه ستم و براندازی ظلم از آرمان های همیشگی بشر است . روی کار آمدن حکومتی عدالت گستر نیز آرزویی است که در افسانه ها و داستان های ایرانی و غیر ایرانی بازگو شده است . در شاهنامه نیز جدال حق با باطل به منظور براندازی ظلم به زیباترین شکل به تصویر کشیده شده است .
فردوسی دوران سیاه حکومت ضحاک را که ظلم و ستم رواج یافته است ، اینگونه توصیف می کند :
نهان گشت آیین فرزانگان پراکنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند نهان راستی ، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز …..
قیامی که به رهبری کاوه علیه ضحاک – پادشاه بیداد پیشه ی ماردوش – به تصویر کشیده شده است ، نمادی از مبارزات حق طلبانه ی مردم علیه بیداد است و بیانگر این واقعیت است که حکومت های استبدادی اگر سالها به جور بر مردم حکومت کنند ، اما سرانجام روزی خواهد رسید که آتش خشم مردم ، خرمن ظلم آنان را نابود سازد . کاوه ، آهنگری بی نام ونشان که با دست خالی و با درفشی که نماد عدالت خواهی است ، قیامی را هدایت می کند و سرانجام با همراهی مردم ، کاخ ظلم را سرنگون می کند . فریدون مردی پاک نهاد که با خواست مردم بر سر کار می آید و با داد و دِهِش حکومت می کند . از این رو در دل مردم جا دارد . فردوسی نتیجه گیری می کند که تنها با عدالت محوری می توان به بزرگی و عظمت دست یافت .
فـریـدونِ فـرخ فـرشــتـه نــبـود بـه مـُشـک و به عَنـبر سـرشـته نـبـود
به داد و دِهِـش یـافـت ایـن فـَرّهی تـو داد و دِهِـش کـن ، فـریـدون تـویـی
فردوسی هر گاه از حکمرانی سخن می گوید ، پادشاهانی را می ستاید که عدالت گستر و بنده نواز باشند و حکومت های ستمگر را محکوم به نابودی می داند . وی در خلال قصّه ها یادآوری می کند که انسان وقتی به قدرت برسد باید بیشتر در برابر خداوند بندگی کند و نباید جاه و مقام انسان را از راه حق و حقیقت دور سازد .
چـه گـفت آن سخنگوی بـا فـر و هـوش چـو خـسرو شـدی ، بنـدگـی را بـکـوش
بــه داد و دِهِـش ، گـیــتی آبــاد دار دلِ زیــر دســتــانِ خــود شـــاد دار
قهرمانان حماسی از نظر جسمی و از نظر خُلق و خوی ، انسان های شایسته ای هستند . در افسانه های ایرانی و غیر ایرانی وجود عناصر مافوق طبیعی و حضور قهرمانانی شکست ناپذیر که حافظ مظلومان باشند ، در آرزوهای مردم بازگو شده است . در شاهنامه ی فردوسی نیز با این پدیده ها روبه رو می شویم . رستم نمادی از آرزوهای یک ملّت است . وی ایران را آزاد و سرافراز می خواهد و اگر به جنگی دست می گشاید ، برای اعتلای ایران است وجود هفت خوان که رستم از آنها سربلند بیرون می آید ، بیانی نمادین است از مراحلی که انسان در راه تکامل خویش طی می کند تا از مرحله ی ناپختگی به مرحله بصیرت و معرفت برسد و یاد آور مراحل هفت گانه ی سیر و سلوک هم هست که در آن جا نیز سالک با گذشتن از مراحل دشوار طریقت به تزکیه ی نفس می پردازد . وی در خلال قصّه ها یادآوری می کند که انسان وقتی به قدرت برسد باید بیشتر در برابر خداوند بندگی کند و نباید جاه و مقام انسان را از راه حق و حقیقت دور سازد .
داستان هایی را که فردوسی به نظم کشیده است ، بیانی نمادین از جدال همیشگی بین خیر و شر است . در بسیاری از این افسانه ها نیروهای اهریمنی و اهورایی با هم مواجهند .
از آنجایی که این قصّه ها به طور شفاهی از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافته اند ، در این بازگویی ها شاخ و برگ هایی بر آنها افزوده گشته است . وجود عناصر مافوق طبیعی و اعمال خارق العاده ، ویژگی مشترکی است که در افسانه های ملل مختلف دیده می شود . اصولا ذات حماسه با اغراق و بزرگ نمایی و حوادث خارق العاده همراه است . فردوسی خود توصیه می کند که وجود چنین پدیده هایی را رمز و نماد تلقی کنیم . مگر نه این است که در زبان هنری ، کاربردِ استعاری واژه ها و به کارگیری نمادها ، رایج است .
تـو ایـن را دروغ و فَـسـانـه مـدان بـه یـکـسان روش در زمـانـه مـدان
از او هر چه انـدر خـورد با خِــرد دگـر بـر ره رمـز ، مـعـنـی بـَرد
مآخذ کار فردوسی عبارتند از : داستان های شفاهی که وی از زبان دهقانان و راویان دیگر شنیده بود . همچنین آثار مکتوبی چون شاهنامه ابو منصوری که شامل داستان های حماسی مربوط به ایران باستان بود و شاهنامه ابوالموید بلخی که هر دو به صورت نثر و مربوط به قرن چهارم هجری بودند ، علاوه بر اینها فردوسی هزار بیت از «دقیقی » شاعر قرن چهارم را با امانت داری کامل در شاهنامه ذکر کرده است .
فردوسی حق بزرگی بر گردن ایرانیان دارد . او قدیمی ترین آموزگار ملّت ایران است که ما را به شناخت فرهنگ و تمدّن ایران فرا می خواند وی در کتابش ، مردمی را نشان می دهد که برای حفظ استقلال خویش و برای پاسداشت آزادگی ، مردانگی ها از خود نشان داده اند . انسان هایی که رستم گونه از وطن دفاع کردند ؛ کاوه صفت علیه ظلم قیام کردند و فریدون وار با عدالت حکمرانی کردند. فردوسی درس وطن دوستی ، خرد ورزی و دادپیشگی را که حاصل سی سال تلاش مداوم خویش است ، صادقانه و بی آلایش در برابرمان گشوده است .
بـیـا تـا جـهـان را بـه بـد نـَسـپَریم بـه کـوشـش هـمه دسـتِ نـیکی بـریـم
نـبـاشـد هـمـان نیـک و بـد پـایـدار هـمـان بـه کـه نـیـکی بــُُوَد یـادگـار
https://alborzegolestan.ir/?p=41432