یادی ازسرباز سرافراز اسلام شهید عیسی نورمحمدی بالاجاده /گلستان ( کردکوی)

کدخبر:۵۱۶۷۲

به گزارش البرز گلستان گروه ایثار/به مناسبت سی و چهار مین سالگرد شهید سرافراز ” عیسی نورمحمدی “۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵،
فضای عطرآگینی از بوی شهادت و ایثار در روستای بالاجاده پیچیده بود .

ماه مبارک رمضان بود . دلها شیدایی بود و نزدیکترین حلقه ارتباط مخلوقین با خالق و چه زیبا معنا کرد تجلی وصال یاران معشوق را در برترین ماه خدا بر زمین .

صدای تلاوت قرآن کریم با صوت زیبایی بر خودروی سقف بلند تویوتای سپاه شهرستان به گوش میرسید .

روستا در ماتمی عظیم از شهادت فرزندی فرو رفته بود .

دسته دسته بر جمعیت در مقابل منزل شهید نورمحمدی افزوده می شد .

و چه غمگینانه سرود شهادتش را مادر ، خواهران و بستگانش می سرودند.

حزین ترین آهنگ را از نوای دلهای غم دیده و آغشته با اشک مادری که قاب عکس فرزند شهیدش را به سینه اش میچسبانید و خوش آمد گوی مهمانان شهیدش بود.

اما بسیار متفاوت خوش آمد میگفت، به هر لباس خاکی پوش و نظامی که می رسید نگاهی از اعماق وجودش داشت و ندایی به بلندای آسمان دلها بر می خواست و میگفت آیا تو “عیسی” منی.

ان طرف نزدیک درب ورودی منزل شهید ، دوستان ، هم سن و سالهای عیسی حلقه زدند ، مات و مبهوت از این فقدان دوست دیرین خود ، پیش نمی آمدند شاید مادر شهید بر غصه اش بیافزاید و جای خالی عیسی را در جمعشان بیابد .

تاب نیاورد و اهی بلند کند و چه صبورانه مادر و خواهران شهید از این مصیبت با دوستان شهید دلداری میدادند و آن را افتخار بزرگی برای همه دانستند .

صبر زینبی که میگفتند در آن سن و سال کم به شایستگی دیدم .

آهسته آهسته مادر شهید در میان اجتماع عظیم مردم به دوستان “عیسی “رسید و سرهای دوستان پایین و تاب و توان دیدن گریه های مادر و خواهران شهید را نداشتند.

روضه خوان واقعی مادر شهید بود هیچ مصیبتی متصور تر از صحنه های وداع نبود .

یاد روضه مرحوم حاج آقا درخشانی واعظ محله مان افتادم که سوزناک مصیبت بی بی دو عالم زینب را در گودال کربلا اینگونه سر میداد.

“گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهنی کهنه به تن داشت…”

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

✍️یاد داشت و خاطره ای از :
عبدالرسول جوادی بالاجاده

نوشته شده توسط البرزگلستان در یکشنبه, ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۹:۴۹ ب.ظ

دیدگاه