دلسروده ای در روز میلاد حضرت فاطمه(س)/ازاحمد رضا احمدی “ناصح گلستانی” علی آبادکتول

البر گلستان/ کد خبر۴۸۱۰۳

دلسروده ای در روز میلاد حضرت فاطمه(س)
[مادری دارم بنام فاطمه]

مورم و مدح سلیمان می کنم
داغ و درد هجر درمان می کنم

تشنه ام سرچشمه غلغل کرده است
باغ و بستان نبی گل کرده است

عالمی زین گل بهاری گشته است
عالمی از داغ عاری گشته است

زانکه میلاد یگانه کوثرست
غرق شادی حضرت پیغمبرست

نه؛غلط گفتم ، که خلقت آفرین
زین پدیده گفته خود را آفرین

آفرین زهرا به دنیا آمده است
فاطمه ام ابیها آمده است

آفتاب آمد زمین پر نور شد
کل این عالم شبیه طور شد

آفتاب آمد چنین آمد خطاب
آفتاب آمد دلیل آفتاب

آفتاب آمد که صحرا گل کند
مدح گل از عمق جان بلبل کند

بلبلی زد نغمه از عمق وجود
ایچنین میلاد زهرا را سرود

مادری دارم بنام فاطمه
کوثرست حسن ختام فاطمه

فاطمه آیینه دار مصطفاست
فاطمه سلطان قلب مرتضاست

فاطمه منهاج حیدر هست و بس
فاطمه مام پیمبر هست و بس

نام زهرا مظهر اسم خداست
فاطمه هم ابتدا هم انتهاست

شاعر زهرایی ام ای دوستان
مدح زهرا می کنم در بوستان

مدح زهرا مرده را احیاء کند
فقل های بسته را هم وا کند

درد را درمان نماید نام او
میدرخشدنور حق بربام او

تا توانم مدح زهرا می کنم
مدح زهرا همچو مولا می کنم

مدح زهرا همچو تسبیح خداست
مدح زهرا اوج ذکر اولیاست

اولیاء با ذکر زهرا زنده اند
همچنان کز عشق مولا زنده اند

عشق زهرا زهره را زیور دهد
عاشقان را باده و ساغر دهد

ساغر زهرا ز جام مصطفاست
کوثر جوشان بنام مصطفاست

مصطفا با فاطمه معنا شود
صدگره با نام زهرا وا شود

فاطمه هر شام مهتاب علیست
فاطمه ماموم محراب علیست

“ناصحا” ای شاعر شیرین سخن
شادمان از گفته ات شد انجمن

بار دیگر گو بدون واهمه
مادری دارم بنام فاطمه(س)

احمد رضا احمدی “ناصح گلستانی”
علی آبادکتول
۹۵/۱/۱۱

نوشته شده توسط البرزگلستان در چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۷:۲۰ ق.ظ

دیدگاه