داستانی ز سعدی/سخن دان پرورده پیر کهن بیندیشد، آن گه بگوید سخن

کدخبر:۴۷۵۳۹

پسر جوانی بیمار شد.
اشتهای او کور شد
و از خوردن هر چیزی
معده‌اش او را معذور داشت.
حکیم به او عسل تجویز کرد.
جوان می‌ترسید
باز از خوردن عسل دچار دل‌پیچه شود
لذا نمی‌خورد.
حکیم گفت:
بخور و نترس که من کنار تو هستم.
جوان خورد و بدون هیچ دردی معده‌اش عسل را پذیرفت.

حکیم گفت: می‌دانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمی‌دانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک‌بار در معده زنبور هضم شده است.

پس بدان که عسل غذای معده توست
و سخن غذای روح توست.
و اگر می‌خواهی حرف تو را بپذیرند
و پس نزنند
و زود هضم شود،
سعی کن قبل سخن گفتن،
سخنان خود را مانند زنبور که
عسل را در معده‌اش هضم می‌کند،
تو نیز در مغزت سبک سنگین
و هضم کن سپس بر زبان بیاور

❣️به قول سعدی شیرین سخن :

سخن دان پرورده پیر کهن
بیندیشد، آن گه بگوید سخن
مزن بی تأمل به گفتار دم
نکوگوی، اگر دیرگویی چه غم

💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎

 

نوشته شده توسط البرزگلستان در سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۹:۰۸ ب.ظ

دیدگاه