کتاب فارسی دبستان سال ۱۳۲۴ / به فرزندان خود انسان بودن بیاموزیم

کدخبر۴۶۷۹۹
یک متن خیلى جالب از کتاب
فارسى دبستان سال ۱۳۲۴ ،
ببینید سطح آموزش در آن دوران چگونه بوده ..!!

دو برادر ، مادر پیر و بیماری داشتند ..!!
با خود قرار گذاشتند که یکی خدمت
خدا کند و دیگری در خدمت مادر باشد ..!!
یکی به صومعه رفت و به عبادت مشغول
شد و دیگری در خانه ماند و به پرستاری
مادر مشغول شد ..!!
چندی نگذشت برادر صومعه نشین
مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که :
خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است ..!!
چرا که او در اختیار مخلوق است
و من در خدمت خالق ..!!
همان شب پروردگار را در خواب دید
که وی را خطاب کرد :
به حرمت برادرت تو را بخشیدم ..!!
برادر صومعه نشین اشک در چشمانش
آمد و گفت :
یا رب ، من در خدمت تو بودم و او
در خدمت مادر، چگونه است مرا به
حرمت او می بخشی ..؟؟
آیا آنچه کرده ام مایه رضای تو نیست ..؟؟
ندا رسید : آنچه تو می کنی من از آن بی نیازم ولی مادرت از آنچه او می کند بی نیاز نیست ..!!

کتاب فارسی دبستان سال ۱۳۲۴
به فرزندان خود ، انسان بودن بیاموزیم.

 

‌.

نوشته شده توسط البرزگلستان در پنج شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۹ ساعت ۸:۴۵ ب.ظ

دیدگاه