غزل مثنوی تازه سروده در وصف شهیدمحسن فخری زاده/ ازهوشمند افتخاری، از شهرستان کردکوی استان گلستان

کدخبر۴۵۸۳۴

البرز گلستان غزل مثنوی/ وصف شهیدمحسن فخری زاده/ ازهوشمند افتخاری، از شهرستان کردکوی استان گلستان
غزل مثنوی

وصف. شهید. محسن فخری زاده

آه باز از غزلم ناله ی مادر آمد
مثنوی شد غزلم واژه ی آذر آمد

آه یک بار دگر کشته به میدان دادیم
ناله فریاد شد از سینه ی سنگر آمد

بیت بیتِ غزلم بوی شهادت دارد
واژه لرزید و قیامت شد و محشر آمد

در دلم شور و نوایی شده بر پا امشب
خبر کشتن یک قاسم و اکبر آمد

باز در چشم فلک آتشِ شیون ها هست
آسمان غرق عزاداری اختر آمد

یک نفر نیست بگوید که خدایا تا کی
غرق خون باشم و یک پیکر بی سر آمد

رود خون شد وطنم مضطرب از دریا یم
دجله خم شد کمرش ابر ستمگر آمد

آه خشکیده و من چشم دلم گریان است
به گلویم همه شب تیغه ی خنجر آمد

تا قیامت برسد شکوه کنم ازعالم
همه سر فصل جنون داخل دفتر آمد

خبر آمد که اقاقی گل باغم پژمرد
بلبلم ناله کنان بی سر و پیکر آمد

ای ملائک همه آماده شوید این بارم
جمعه شد بار دگر قاسم دیگر آمد

غزل کهنه ی من رنگ طراوت دارد
مثنوی های دلم شهد شهادت دارد

باز هم یک حججی فاتح خیبر دادیم
باز از بین سما اختر و گوهر دادیم

باز فخری ی دگر زاده به رهبر دادیم
گل باغم بشگفت و همه یک سر دادیم

باز هم منتظرم تا که بیاید خورشید
که بتابد سر این ظلمت شب های سپید

آسمان اشک بریزد سر این بام بلند
اشک شوقی که بشوید همه دلهای نژند

باز هم جمعه شد و منتظر موعودم
تا قیامت چه سفرها ز رهش پیمودم

داغ دارد جگرم محسن فخری زاده
به دلم گریه کنم منتظرم آماده

آه یک دست پلید آمد و گلها را چید
باغبان گریه کنان جانب رهبر آمد

جمعه شد یک خبری تلخ مرا حیران کرد
روضه از داخل صد مسجد و منبر آمد

پیکر پاک شهیدت غسل خون داده سپاه
درِ جنت بگشا لاله ی احمر آمد

فاطمه یار علی منتظرت در کوثر
برو خوش باش که آن فاتح خیبر آمد

هوشمند افتخاری. از شهرستان کردکوی استان گلستان

خبر مسلم افتخاری

نوشته شده توسط البرزگلستان در پنج شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۷:۱۸ ب.ظ

دیدگاه