شهید شفیع جیرده (علیزاده)

نام پدر:صمد      تاریخ تولد:     ۲/۱۱/۱۳۳۳

تاریخ شهادت:  ۶/۱۰/۱۳۵۹

محل شهادت:شوش دانیال

گلزار شهید:جواهرده-گلزار مسجد آدینه

شغل شهید:پاسدار

                   « ما همه خدمت گزار اسلام هستیم»    شهید علیزاده

قسمتی از وصیت نامه شهید:

فرمانده عملیات سپاه باسداران انقلاب اسلامی شهرستان رامسر شهید شفیع علیزاده در تاریخ

۲/۱۱/۱۳۳۳ در خانواده ای مذهبی و کاسب در شهرستان رامسر دیده به جهان گشود.

او در سن شش سالگی از نعمت مادر محروم شد.پدرش از همان اوان  کودکی او را با مسجد

و نماز آشنا کرد.دوره ابتدایی را تا اخذ مدرک دیپلم در شهر محل تولد خود تحصیل نمود و در

حین تحصیل اداره مغازه نیز به عهده او بود.پس از اخذ دیپلم به عنوان سپاه دانش به یکی از روستا_

های تنکابن رفت.با خیزش انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در پخش اعلامیه و روشنگری

مردم روستا اهتمام ورزید.شور و شعور انقلابی باعث شد تا در خط مقدم انقلاب حضور یابد. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب به رامسر برگشت و به همراه افراد شناخته شده کمیته انقلاب اسلامی را تشکیل داد.پس از شکل گیری سپاه وارد این اارگان انقلابی شد.با توجه به شجاعت

و تدین و روحیه انقلابی به پادگان ولی عصر تهران اعزام شد و در کنار افرادی همچون محسن رضایی به آموزش فنون چریکی پرداخت و به عنوان فرمانده عملیات به عضویت شورای سپاه پاسداران انقلاب برگزیده شد و اقدام به سازماندهی و آموزش نیروها کرد.در خنثی سازی غایله گنبد فرمانده عملیات بود. با آغاز تجاوز رژیم بعث به خاک مقدس اسلامی مان ایشان به منظور شناسایی ، به جبهه های آبادان رفت . وپس از مراجعت تعدادی از برادران سپاه وبسیج را برای اعزام به جنوب کشور سازماندهی وخود به عنوان فرمانده همراهی شان کرد . بیشتر نیروها اصرار داشتند در آبادان مستقر شوند اما مسئولین اعزام نیرو در خوزستان ترجیح دادند تا نیروهای تازه نفس در کرخه نور استقرار پیداکنند . این مناقشه تنها با تأ ثیر کلام آن شهید پایان یافت . شفیع با اطمینان قلبی در جمع نیروهایش تأ کید کرد « که شهادت فقط در آبادان نیست در شوش نیز می توان به خدا رسید . » خون سرخ او مهر تأ یید این دعا بود . در تاریخ ۶/۱۰/۵۹ ۱۳ایشان به همراه دو تن از یارانش بر اثر اصابت ترکش و ریزش دیواره سنگر به دیدار محبوب نائل آمد .

شهید شفیع مومن متواضع و مردم دوست بود. به طوری که با عنایت به سیره پیامبر به بزرگ و کوچک سلام میکرد.به خاطرهمین اخلاق پسندیده مردم شهر به او علاقه مند بودند و احترام میگذاشتند.

 شهید علیزاده از نیروهای بسار خوش اخلاق و مودب بوده و در طول زمان اعزام همیشه سعی در اطاعت از فرماندهی داشته است زمانی که به شوش رفته بودیم این شهید بزرگوار و شهید پرویز فلاح و شهید ی دیگر از رامسر در کنار سنگر ما بوده اند و در لحضه شهادتش ما جزء اولین گروه بودیم که خودمان را به این شهید رساندیم و واقعا یادشان گرامی باد ( خاطرات نگارنده از جبهه شوش )

قسمتی از وصیتنامه شهید شفیع علیزاده:

…برادر و خواهر مسلمان!خدا که به تو جان داد و هستی تو از اوست چطور خود را راضی نکردی که در راه او جانت را فدا کنی.اگر فکر تجارت هم داشتی باز هم راضی میشدی.چون جان  را خدا به تو داده و از تو میخواهد در راه او فدا کنی و پاداش عظیمی در انتظار توست… ای خواهر وبرادر! لازم نیست شما وصیتنامه تک تک شهدا را بخوانید.استادمان سالار شهیدان کربلاست.اگر میخواهید بدانید شهدا چه میگویند باید بدانیم امام حسین(ع)در صحرای کربلا در آخرین لحظات خود چه  میگفت؟چه میخواست؟کسی که بنا به تکلیف خود را شمع میسازد تا از روشنایی آن خود و دیگران بهره مند شوند.باید در رساندن پیام شهید وظایفت را انجام دهی.وگرنه مسأول سوختن و پرداخت غرامت سوختن تو هستی.هیچ لازم نیست به کسی که فی سبیل ا… خون خود را میدهد گریه  کنی یا مجلس ترحیم با شکوهی بر پا کنی.هدف خوب رفتن است.