یادی از شهدای دی ماه سال ۵۹ جبهه شوش از استان مازندران و گلستان
شهید پرویز رعایت کننده فلاح
تاریخ تولد : ۹/۲/۱۳۳۷ عضویت : پاسدار
تاریخ شهادت : ۶/۱۰/۱۳۵۹ شغل : پاسدار
محل شهادت : شوش دانیال گلزار شهید : جواهرده
زندگینامه شهید :
پاسدار شهید پرویز رعایت کننده فلاح در تاریخ ۹/۲/۱۳۳۷در روستای صومعه سرا از توابع استان گیلان در خانواده ای متدین ومذهبی متولد گردید . تحصیلات ابتدایی را در مدرسهاردی بهشت به اتمام رسانید دوران کودکی ونوجوانی را در روستاهای گیلان سپری کرد ، علاقه ای به تحصیلات نداشت ،دوست داشت شغل آزاد داشته باشد . به بسیج علاقه خاصی داشت وبچه ها را آموزش می داد ، در زمان انقلاب حضور فعال داشت ودر راهپیمائیها وتظاهرات جوانان را تشویق می کرد که همیشه در صحنه باشند واز انقلاب دفاع کنند به نظام وسپاه علاقه شدیدی داشت وبه عنوان یکی از پاسداران در خط امام مشغول فعالیت شد ، بارها شده بود که به دیدار حضرت امام می رفت ،وبه مدت یک سال در شهرستان قم به عنوان منشی یک دندانپزشک خدمات نوینی را ارائه داد در شهرستان قم ،هیچوقت بیکار نبود ودر نماز جمعه ها شرکت می کرد . سخنرانیهای امام را گوش می داد ، وپیام امام را از طریق آموزش جوانان ، به گوش مردم می رساند اینقدر به امام علاقه داشت که حتی یکبار خانواده را به بیت امام برد . تا خانواده بتواند از امام دیدار بکنند در شهرستان قم تحت تاثیر جامعه ی قم وروحانیت آنجا در آمدند ، هر موقع هم که به رامسر می آمدند ، به عنوان یک امدادگر جهاد مشغول خدمت می شدند در همان زمان بود که جنگ ابران وعراق شروع شد واو ثبت نام کرد عازم جبهه ها شد ودر منطقه خوزستان رشادتهای زیادی از خود نشان داد . ودر منطقه شوش دانیال به عنوان یک تیر بارچی خدمت می کرد ، وهنوز یک ماه نگذشته بود که به لقاءالله پیوست . وشربت شهادت نوشید .
شهید شفیع علیزاده شهیدی از جبهه شوش در سال ۵۹
شهید شفیع جیرده (علیزاده)
نام پدر:صمد تاریخ تولد: ۲/۱۱/۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۶/۱۰/۱۳۵۹
محل شهادت:شوش دانیال
گلزار شهید:جواهرده-گلزار مسجد آدینه
شغل شهید:پاسدار
« ما همه خدمت گزار اسلام هستیم» شهید علیزاده
قسمتی از وصیت نامه شهید:
فرمانده عملیات سپاه باسداران انقلاب اسلامی شهرستان رامسر شهید شفیع علیزاده در تاریخ
۲/۱۱/۱۳۳۳ در خانواده ای مذهبی و کاسب در شهرستان رامسر دیده به جهان گشود.
او در سن شش سالگی از نعمت مادر محروم شد.پدرش از همان اوان کودکی او را با مسجد
و نماز آشنا کرد.دوره ابتدایی را تا اخذ مدرک دیپلم در شهر محل تولد خود تحصیل نمود و در
حین تحصیل اداره مغازه نیز به عهده او بود.پس از اخذ دیپلم به عنوان سپاه دانش به یکی از روستا_
های تنکابن رفت.با خیزش انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در پخش اعلامیه و روشنگری
مردم روستا اهتمام ورزید.شور و شعور انقلابی باعث شد تا در خط مقدم انقلاب حضور یابد. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب به رامسر برگشت و به همراه افراد شناخته شده کمیته انقلاب اسلامی را تشکیل داد.پس از شکل گیری سپاه وارد این اارگان انقلابی شد.با توجه به شجاعت
و تدین و روحیه انقلابی به پادگان ولی عصر تهران اعزام شد و در کنار افرادی همچون محسن رضایی به آموزش فنون چریکی پرداخت و به عنوان فرمانده عملیات به عضویت شورای سپاه پاسداران انقلاب برگزیده شد و اقدام به سازماندهی و آموزش نیروها کرد.در خنثی سازی غایله گنبد فرمانده عملیات بود. با آغاز تجاوز رژیم بعث به خاک مقدس اسلامی مان ایشان به منظور شناسایی ، به جبهه های آبادان رفت . وپس از مراجعت تعدادی از برادران سپاه وبسیج را برای اعزام به جنوب کشور سازماندهی وخود به عنوان فرمانده همراهی شان کرد . بیشتر نیروها اصرار داشتند در آبادان مستقر شوند اما مسئولین اعزام نیرو در خوزستان ترجیح دادند تا نیروهای تازه نفس در کرخه نور استقرار پیداکنند . این مناقشه تنها با تأ ثیر کلام آن شهید پایان یافت . شفیع با اطمینان قلبی در جمع نیروهایش تأ کید کرد « که شهادت فقط در آبادان نیست در شوش نیز می توان به خدا رسید . » خون سرخ او مهر تأ یید این دعا بود . در تاریخ ۶/۱۰/۵۹ ۱۳ایشان به همراه دو تن از یارانش بر اثر اصابت ترکش و ریزش دیواره سنگر به دیدار محبوب نائل آمد .
شهید شفیع مومن متواضع و مردم دوست بود. به طوری که با عنایت به سیره پیامبر به بزرگ و کوچک سلام میکرد.به خاطرهمین اخلاق پسندیده مردم شهر به او علاقه مند بودند و احترام میگذاشتند.
قسمتی از وصیتنامه شهید شفیع علیزاده:
…برادر و خواهر مسلمان!خدا که به تو جان داد و هستی تو از اوست چطور خود را راضی نکردی که در راه او جانت را فدا کنی.اگر فکر تجارت هم داشتی باز هم راضی میشدی.چون جان را خدا به تو داده و از تو میخواهد در راه او فدا کنی و پاداش عظیمی در انتظار توست… ای خواهر وبرادر! لازم نیست شما وصیتنامه تک تک شهدا را بخوانید.استادمان سالار شهیدان کربلاست.اگر میخواهید بدانید شهدا چه میگویند باید بدانیم امام حسین(ع)در صحرای کربلا در آخرین لحظات خود چه میگفت؟چه میخواست؟کسی که بنا به تکلیف خود را شمع میسازد تا از روشنایی آن خود و دیگران بهره مند شوند.باید در رساندن پیام شهید وظایفت را انجام دهی.وگرنه مسأول سوختن و پرداخت غرامت سوختن تو هستی.هیچ لازم نیست به کسی که فی سبیل ا… خون خود را میدهد گریه کنی یا مجلس ترحیم با شکوهی بر پا کنی.هدف خوب رفتن است.
نوشته شده توسط البرزگلستان در جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲:۴۲ ب.ظ