- البرز گلستان - http://alborzegolestan.ir -

زندگی نامه شهید قاسم جلالی: از شهدای استان گلستان

زندگی نامه شهید قاسم جلالی:

شهید قاسم جلالی یکم آبان ۱۳۳۶، در روستای میاندره از توابع شهرستان کردکوی به دنیا آمد.

پدرش اسماعیل، کشاورز بود و مادرش زینب نام داشت.

تا دوم متوسطه درس خواند، پاسدار بود.

سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد.

پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۲، با سمت مسئول طرح شهید کلاهدوز در جنگل کردکوی بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده روستای روشن آباد تابعه شهرستان زادگاهش قرار دارد.

وصیت نامه شهید قاسم جلالی:

شهیدان زنده اند الله اکبر  به خون آغشته اند الله اکبر

حرکت بسوی خدای را انسان باید عاشقانه آغاز کند چرا که راهیست راه عشق و شهادت همانطوریکه حضرت علی (ع) میفرماید من خدا را عبادت میکنم نه بخاطر ترسی از جهنم و طمع باشد بلکه بخاطر بزرگی و عظمت او، او را عبادت می کنم ، بله هر کاری را نمی شود عاقلانه انجام داد زیرا بعضی از کارها هستند که عقل در مقابل آنها احساس حقارت می کند و جز با عشق نمی توان آن را به پایان رسانید.

این راه را خودم انتخاب کردم که فقط در راه خدا کشته شوم و همه میدانند که این انقلاب با این سادگی بدست نیامده است، امام را پانزده سال شهید و زجر و شکنجه دادند و هزاران هزار شهید و ملعون بجا گذاشتیم و هر کس در این دنیا آرزویی دارد و من هم آرزوی شهادت را دارم اگر خداوند متعال این آرزو نا چیز مرا بدرگاه خود قبول کند و امید از او دارم که انشاالله قبول کند.

به همه برادران و خواهران توصیه میکنم یکی از مسائل مهم کنونی خط اصیل اسلام است که روحانیت اصیل در جلوی آن هستند و روحانیت موتور حرکت انقلاب می باشد در هر انقلابی اگر خط روحانیت پیشرو باشد و خط انقلاب از روحانیت گرفته بشود و آن انقلاب هرگز شکست نمی خورد و در ضمن روحانی که در خط امام باشد و عشق و علاقه به امام داشته باشد ، عملاً تسلیم امام باشد.

خدایا بارالها ما بنده گناه کار توئیم و بر اثر سنگینی گناهانم نتوانستم سبک شوم و بسویت پرواز کنم حال خدایا رضایت را در این دیدم که به سپاه بیایم و اگر رضایت در شهید شدنم است مرا ببر و اگر رضای تو در ماندنم است مرا نگهدار و متوجه ام باش خدایا ای کاش هزار جان می داشتم و بخاطر رضای تو و در راه امام خمینی که همان راه اسلام است میدادم.

در خاتمه از تمام برادران روستای محل خودم و از تمام فامیلها و تمام برادران سپاهی و بسیجی طلب آمرزش میکنم و از آنها می خواهم همیشه دنبال رو خط امام حرکت کنند و همیشه برای خدا کار کنند و از اختلاف نظرها کنار بزنند و متحد و منسجم و در مقابل ضد انقلاب باایستند.

پدر و مادر مهربان و برادر و خواهر و همسرم در مزارم گریه نکنید و بجای گریه روحم را شاد کنید و روح من زمانی شاد می شود که شما از رهبر انقلاب روح خدا پیر جماران پیروی کنید و من بخاطر هیچکس و هیچ چیز به جبهه جنگ نمی روم ، بخاطر اسلام، و اسلام را در خمینی یافتم و حرف او حرف اسلام است.

و اسلام یعنی پیاده شدن قرآن کلام خدا پس شما باید سخن او را با جان و دل پذیرا باشید و مبادا روزی خدای نکرده از سخنان او سرپیچی کنید و به عذاب الهی دچار شوید خدایا ای کاش که هزار جان داشتم و بخاطر رضای تو و در راه امام خمینی که همان راه اسلام میدادم/والسلام

یاد و نام این شهید بزرگوار و تمامی شهدای همیشه سرافراز اسلام گرامی باد.

+2 [1]
-3 [1]