گزیده ای از گزارش شاخص جهانی کارآفرینی ۲۰۱۸/ گلستان،محمد رهبری دکتری کار آفرینی سازمانی اکوسیستم کار آفرینانه

گزیده ای از گزارش شاخص جهانی کارافرینی۲۰۱۸ * محمد رهبری دکتری کارآفرینی سازمانی اکوسیستم کارآفرینانه

مقدمه
زمانی که نرخ بیکاری در رکود بزرگ امریکا به ده درصد رسید آن را به عنوان یک فاجعه مطرح نمودند
این در حالی است که نرخ بیکاری در کشورهای منا حدود سی درصد و حتی در بعضی از کشورها بالاتر از آن
است. این در اکثر نقاط جهان فاجعه است. بیکاری به دلیل اینکه میلیون ها جوان با آن دست وپنجه نرم می کنند
و بر روی کیفیت زندگی شان تأثیر مستقیم دارد و می تواند منجر به ناامیدی و خشونت شود بسیار اهمیت دارد
در آینده ای بسیار نزدیک نیاز به ایجاد یک میلیارد شغل در سطح جهان در جهت ایجاد صلح و پیشرفت
ضروری خواهد بود. کارآفرینی می تواند باعث ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی شده و به صورت غیرمستقیم منجر
به ثبات و ایجاد جامعه مدنی شود. قبل از اینکه بگوییم کارآفرینی چگونه می تواند این کارها را انجام دهد باید
بدانیم که ما در مورد چه نوع کارآفرینی صحبت می کنیم. و اینکه چه کسی کارآفرین است؟ ما در مورد فردی
که سبد می بافد و یا سرمایه گذاری خرد روستایی انجام می دهد صحبت نمی کنیم. ما در مورد دره سیلیکون،
بیل گیتس، سم والتون، فداکس و استارباکس صحبت می کنیم
کارآفرینی چیست؟
کارآفرین کسی است که بصیرت دیدن فرصت های ناب را دارد و توانایی اینکه آن فرصت را به بازار
معرفی کند را نیز داراست. با توجه به این تعریف، اکثر صاحبان کسب وکارهای کوچک در خیابان های امریکا و یا
بیشتر بازارهای شهرهای جهان کارآفرین محسوب نمی شوند تنها عده محدودی از آن ها در قالب تعریف ما از کارآفرینی
قرار می گیرند و تعداد زیادی از آن ها به واسطه اینکه نوآوری ندارند نمی توانند به عنوان کارآفرین مطرح شوند.
تعداد زیادی از این افراد تاجران و یا مغازه دارانی هستند که به مدیریت کسب وکار کوچک مبادرت
می ورزند.
در دیده بانی جهانی کارآفرینی به دسته بندی های پیشین یعنی کارآفرینی برحسب ضرورت می پردازد
این افراد در بازار کار برای کسب درآمد گزینه ی دیگری در اختیار نداشته اند ازاین رو مبادرت به ایجاد کسب وکار
مجموع فعالیت های مرحله اول کارآفرینانه) با رشد اقتصادی، آزادی اقتصادی وTEA. نموده اند. ازاین روست که ۱
TEA بیشتر اقتصاد شما ضعیف تر- اوگاندا بالاترین نرخ TEA رقابت پذیری جهانی همبستگی منفی دارد. هر چه
در جهان رادار است درحالی که کمتر کسی باور دارد که اوگاندا از امریکا کارآفرینانه تر است. این بدان معنی
لزوماً فضای کلی کشور به عنوان کارآفرین شناخته نمی شود بلکه تنها میزان مجموع TEA است که با افزایش
فعالیت های مرحله اول کارآفرینانه در آن کشور زیاد می باشد و برآمد آن بر عملکرد اقتصادی مشخص نیست.
کیفیت کارآفرینی را اندازه نمی گیرد بلکه به کمیت آن می پردازد و خوداشتغالی اولیه را مدنظر TEA همچنین
قرار می دهد. برای ما کیفیت کارآفرینی اهمیت دارد یعنی کارآفرینی مبتنی بر فرصت که منجر به موفقیت
تجاری می شود مدنظر قرار می گیرد. تعریف ما از کارآفرینی شامل پر رشدها، مقیاس پذیری و ایجاد اشتغال
جدی است و این موضوع جدیدی در سطح جهان نیست. این موضوع بیش از یک قرن پیش توسط دانیل
ایزنبرگ، پیتر دراکر، ویلیام بامول و شومپیتر مطرح شده است. کارآفرینی در مورد ایجاد اشتغال و رشد به واسطه
تمرکز بر نوآوری و کارآفرینی رشد گرا است نه خوداشتغالی که توسط دیده بانی جهانی کارآفرینی با استفاده از
اندازه گیری می شود. TEA نرخ
تعریف ما از کارآفرینی، کارآفرینی برحسب ضرورت نیست بلکه کارآفرینی برحسب نوآوری می باشد
کارآفرینی فرصت گرا با رشد اقتصادی همبستگی مثبت دارد. کارآفرین ها تصور کسب وکارهای مقیاس پذیر پر
رشد را در ذهن خود می پرورانند. همچنین آن ها توانایی تبدیل این تصورات را به واقعیت دارند. آن ها کسانی
هستند که کارها را به سرانجام می رسانند. آن ها بر موانع به طرق مختلف فائق می آیند. این دو نوع کارآفرین
برخورد متفاوت با قوانین دارند کارآفرین برحسب ضرورت در مقابل قوانین تسلیم می شود درحالی که کارآفرین
نوآور این چنین رفتار نمی کند. کارآفرینان برحسب نوآوری به عنوان پلی بین اختراع و تجاری سازی مطرح
هستند. اختراعات بدون وجود کارآفرین در آزمایشگاه های دانشگاه و ساختمان های تحقیق و توسعه خاک
خواهند خورد. علاوه بر این کارآفرینانی مانند استیو جابز و بیل گیتس اختراعات دیگران را نیز تجاری سازی
می کنند. این نوع نگرش کارآفرینی به طور واقعی محصول جدید را به مشتریان عرضه می کند.
ازآنجایی که ما تعریف محدودی از کارآفرینی را ارائه دادیم باید بدانیم که کارآفرینی که نوآوری انجام
می دهد و کارها را به پیش می برد فعالیت های متفاوت و جامعی را در جهت تحقق ایده موردنظر خود با تلاش
فراوان به انجام می رساند. کارآفرینان همه جا هستند در هر اجتماعی، غنی یا فقیر با هر دینی مسلمان، مسیحی
با هر جنسیتی و با هر رنگ پوستی. کارآفرینی می تواند به شکل فن آوری پایین یا بالا یا حتی در مشاغلی بدون
فن آوری صورت پذیرد. در همه جای دنیا کارآفرینان با شرایط مختلف و نابرابری های متفاوت حتی محله های
فقیرنشین کیبرا، بمبئی و جاکارتا مشغول به فعالیت هستند. آن ها راه نوآوری و معرفی محصول به بازار را پیدا
١Total early-stage entrepreneurial activity

می کنند و شرایط سخت نمی تواند جلوی کار آن ها را بگیرد. تنها به خاطر اینکه بعضی از کشورها، کارآفرینان به
منابع مالی، حفاظت از دارایی های فکری و یا کارمندان آموزش دیده دسترسی ندارند نمی توان گفت که
کارآفرینی در آن ها وجود ندارد و آن ها نمی توانند موفق شوند. به عنوان مثال بلزا نچرال ۱ در سال ۱۹۹۳ با یک
سالن زیبایی در شهر سن پائولو برزیل شروع به کارکرد و در حال حاضر دارای ۲۹ سالن و یک آزمایشگاه
تحقیقات زیبایی به همراه خط کامل تولید محصولات حفاظتی مو با ۱۴۰۰ کارمند است. در سال ۲۰۱۲ این
شرکت درآمدی بالغ بر ۳۰ میلیون دلار داشته است. کسب وکار بلزا ازآن جهت دارای اهمیت است که گروه هدف
خود را از بین خانم های با درآمد پایین در پایین هرم درآمدی انتخاب نموده است. بلزا با پیشنهادات لوکس
مقرون به صرفه مثل درمان مو و کارهای مربوط به سالن های زیبایی، خود را وارد اقتصادی به اصطلاح اقتصاد رژ
لب ۲ کرد. همانند زنان کارآفرین دیگر بلزا نیز مزایای فراوانی برای مشتریان و کارمندان خود فراهم آورده و
اهداف تجاری شرکت به اجتماع وسیع تر و مزایای محیطی بیشتر تعمیم یافته است.
جنبه دوم از تعریف ما از کارآفرینی به سطح فن آوری برمی گردد. در غرب نوآوری مترادف با فن آوری
مطرح می شود. قهرمانان غرب زاکربرگ، جابز و دیگر دلاوران دره سیلیکون می باشند. اما در تعریف ما
نوآوری های بدون فن آوری مانند اپرا و بوکر نیز کارآفرینی محسوب می شوند. استارباکس تقریباً یک قرنی است
که نوشیدنی و قهوه ارائه می دهد اما امروزه آن را می توان در هر گوشه کناری از دنیا مشاهده کرد. وقتی وارد
استارباکس می شوی و خودت را در صف طولانی می بینی که با یک چشم به هم زدن نوبت به تو می رسد
می توانی نوآوری درروش کار را حس کنی. به این نوآوری در فرایند گفته می شود و به این روش جدید
خدمت دهی نوعی کارآفرینی بدون فن آوری اطلاق می شود. مک دونالد نیز برای همبرگر همچنین کاری را انجام
می دهد. اوبر و اسنپ نیز همین کار را برای تاکسی ها انجام می دهند. آن ها تاکسی را اختراع نکرده اند تاکسی
همیشه وجود داشته آن ها فرایند جدیدی را اختراع نموده و در جهت سرویس دهی به مشتریان خود از آن
استفاده می کنند. چیزی که کارآفرینی با فن آوری پایین انجام می دهد این است که اثربخشی را نسبت به
فرایندهای قبل از خود بالا می برد. مثلاً اینکه چطور می توان ب ا سرعت بالا قهوه سرو کرد که مشتریان راضی تر
بیشتری را جذب نمود از نمونه های نوآوری در فرایند می باشد که در آن نیاز به استفاده از فن آوری بالا وجودندارد.
عناصر اکوسیستم کارآفرینی
حتی در زمان شومپیتر مفهوم کارآفرینی و نوآوری با توسعه اقتصادی گره خورده بود. شاخص کارآفرینی
جهانی وسیله ارزشمندی برای کشورهاست تا بتوانند اکوسیستم خود را در جهت ایجاد اشتغال مورد تشخیص و
١Beleza Natural
٢Lipstick economy
ارزیابی قرار دهند. اکوسیستم کارآفرینانه راه جدیدی است تا در سیستم های اجتماعی وابسته و پیچیده فزاینده
زمینه سازی جهت ایجاد اشتغال پایدار انجام گیرد. باوجوداینکه ادبیات تخصصی کارگزاری ها، نهادها و سیستم ها
را در سیلوهای جداگانه مدنظر قرار می دهد. در دنیای واقعی همه این ها در یک ساختار واحد قرار می گیرند.
و « اکوسیستم واقعی کارآفرینی چیست » برد فلد و مقاله دانیل ایزنبرگ « جامعه استارت آپی » کتاب هایی مثل
از استیون کولتای « آشتی به واسطه کارآفرینی: سرمایه گذاری بر فرهنگ استارت آپی در جهت توسعه و امنیت »
درصدد این هستند که نشان دهند درواقعیت این ها در یک محیط قرار می گیرند و تنها اختلافات جزئی منجر به
تمایز قائل شدن بین آن ها می شود
برای اینکه درک بهتری از اکوسیستم کارآفرینی داشته باشیم بهتر است با چند تعریف شروع کنیم. یک
سیستم شامل تعدادی زیرسیستم به هم وابسته است که باهم در تعامل اند و بر روی یکدیگر اثرگذارند و در
جهت برآوردن هدفی با یکدیگر همکاری می کنند. به طورکلی یک اکوسیستم شبکه ای از همکاری های هدفمند
در سیستم ها و زیرسیستم های متعامل است که در یک زمینه خاص به هم وابسته می باشند و دائم در حال
تغییرند. اول اینکه یک اکوسیستم برخلاف یک سیستم هم شامل موجودات زنده و هم غیرزنده می باشد که
باهم پرتعامل اند. در غیر این صورت یک سیستم خواهد بود مثل سیستم ملی نوآوری. درواقع این نتایج یک
اکوسیستم است که به عنوان خدمات اکوسیستم و مدیریت اکوسیستم در ادبیات معرفی می شوند. نکته این
قسمت تحقیق این است که فراوانی و یا اختصاص یک عامل به خصوص از محصولات و منابع نیستند که عملکرد
اقتصادی را شکل می دهند. بلکه شیوه هایی که عملیات اقتصادی در آن شکل می گیرند، سازمان دهی می شوند و
در فضای جغرافیایی خاص به وجود می آیند هستند که دارای اهمیت هستند.
یکی از دقیق ترین و کارآمدترین رویکردهای اکوسیستم کارآفرینی دیدگاه اکس، شرب و آتیو است
آن ها بر این باورند که فراوانی یا اختصاص عامل و یا عواملی نیستند که عملکرد اقتصادی بالاتری را به وجود
می آورند. بلکه شیوه های پیکربندی، سازمان دهی در جغرافیای خاص و نقش شخص کارآفرین در به وجود
آوردن آن نوآوری است که عملکرد اقتصادی را شکل می دهد. این در حالی است که ادبیات اکوسیستم
کارآفرینی اثربخشی جنبه های مختلف ساختاری و سازمان دهی مانند رسته، تخصص گرایی، پراکندگی، قدرت
بازار و رقابت محلی را به چالش نمی کشد بلکه کارآفرینی را نیز به عنوان جنبه کلیدی که باعث افزایش عملکرد
اقتصادی می شود را نیز مدنظر قرار می دهد.
اکوسیستم کارآفرینی شامل زیرسیستم هایی (ارکانی) است که به صورت سیستم هایی (زیر شاخص)
جمع آوری شده اند و می توانند برای بهینه سازی عملکرد سیستم در سطح اکوسیستم مورداستفاده قرار گیرند. در
ادبیات کارآفرینی این مسئله که تنها بر شخص کارآفرین تمرکز شود سطحی انگاشته می شود. مفهوم
سیستم های کارآفرینی بر پایه سه فرضیه اساسی شکل می گیرند که باعث به وجود آمدن پلت فرم مناسب
جهت آنالیز اکوسیستم کارآفرینانه می شوند. اولاً، کارآفرینی اساساً یک اقدام است و توسط عوامل بر اساس
انگیزه ها هدایت می شود. دوم، اقدام فردی تحت شرایط یک چارچوب نهادی قرار دارد. سوم، اکوسیستم های
کارآفرینی ساختار پیچیده و چندبعدی هستند که در آن بسیاری از عناصر برای به وجود آوردن عملکرد سیستم ها
باهم تعامل دارند. بنابراین متدولوژی شاخص ۱ باید اجازه تعامل بین عناصر تشکیل دهنده را بدهند. بااین حال به
دلیل اینکه عناصر در هر مورد متفاوت هستند یک راه حل کلی برای تمام آن ها وجود ندارد. و درنتیجه هرکدام
راه حل سفارشی و مخصوص به خود را خواهد داشت.
اکوسیستم کارآفرینی جهانی
ما اکوسیستم های کارآفرینی را در سطح اجتماعی-اقتصادی تعریف می کنیم که دارای خواص
تعامل پویا بین نگرش، توانایی و انگیزه کارآفرینی » خودسازمانی، مقیاس پذیری و پایداری باشد به گونه ای که
به وجود بیایند. اکوسیستم های « توسط افراد به واسطه خلق و بهره برداری از کسب وکارهای مخاطره پذیر جدید
کارآفرینانه دارای ساختار اجتماعی-اقتصادی پیچیده هستند که به واسطه اقدام هایی در سطح فردی به وجود
آمده اند. و بیشتر دانش آن ها مربوط به اقدامات کارآفرینانه ای می شود که در ساختار اکوسیستم وجود داشته و
فقط نیاز به اقدامی در سطح فردی دارد که آن را بیرون کشیده و مورداستفاده قرار دهد.
شکل زیر ساختار اکوسیستم کارآفرینانه را نشان می دهد. کارآفرینان نوپا و جدید در قلب این سیستم
جا می گیرند. کارآفرینان نوپا افرادی هستند که در حال راه اندازی کسب وکار مخاطره آمیز جدید هستند. این
کارآفرینانی که زیرمجموعه جمعیت بالغ در یک کشور مشخص را نشان می دهند. نگرشی که در جامعه مستولی
شده و بر روی فردی که می خواهد کارآفرین شود تأثیر می گذارد. کارآفرین نوپا و جدید به واسطه سطوح
متفاوت توانایی و انگیزه های کارآفرینی مشخص می شوند.
١ Index
این فرد کارآفرین است که باعث پویایی سعی و خطا می شود. این بدان معنی است که کارآفرین
کسب وکار را راه اندازی می کند تا به بتواند فرصت هایی را که خودشان درک کرده اند را پیگیری نماید. بااین وجود
کارآفرین نمی تواند پیش بینی کند که آیا فرصت هایی که پیداکرده واقعی هستند یا خیر. تنها راه تائید اعتبار
فرصت ها پیگیری و اجرای آن هاست و درنهایت باید گفت که نتایج تنها به واسطه سعی و خطا می توانند مورد
ارزیابی قرار بگیرند یعنی تا فرصت عملی نشود و در عمل مورد ارزیابی قرار نگیرد نمی توان گفت که این فرصت
آیا فرصت کارآفرینانه بوده و یا نه.
دلیل اهمیت شرایط چارچوب کارآفرینانه کنترل پذیر کردن آن است. یک اینکه چه کسی انتخاب
می کند که کارآفرین باشد و دوم اینکه تا چه اندازه کسب وکارهای مخاطره آمیز برآمده از این شرایط می توانند
پتانسیل رشد را برآورده کنند. اولی – انتخاب کارآفرینانه- بیشتر به وسیله شرایط چارچوبی نرم مورد کنترل قرار
می گیرد مثل نرم ها و عملکردهای فرهنگی. میزان درجه ای که کسب وکارهای مخاطره آمیز جدید قادر به برآورده
کردن پتانسیل خود هستند به واسطه دامنه ای از شرایط چارچوبی کارآفرینانه مورد کنترل قرار می گیرد، مانند
دولت، تحقیق و توسعه، تحصیلات، زیرساخت، بخش مالی و بخش شرکتی.
اکوسیستم کارآفرینانه سالم تخصیص منابع را به سمت وسوی کاربری مولد سوق می دهد. همچنین
بهره وری کل را از طریق نوآوری فرایندی موجب می شود (مانند استارباکس). هرچه بهره وری کل بالاتر برود
ظرفیت اقتصاد نیز برای ایجاد شغل و ثروت بیشتر خواهد بود.
عاملیت ۱
اولین جزء تشکیل دهنده اکوسیستم عاملیت می باشد. این کارآفرین است که سیستم را به پیش می راند
کارآفرین کسی است که تصمیمات مبتنی بر قضاوت را در مورداستفاده از منابع محدود اتخاذ می کند. در اینجا
به عنوان یک فرد تعریف می شود و تصمیم گیری مبتنی بر قضاوت نیز به تصمیم گیری اطلاق « کسی » کلمه
می گردد که راه و روش صحیح و مشخصی در مورد آن قبلاً وجود نداشته است. لذا در اینجا قضاوت به معنای
یک تصمیم گیری روتین و با استاندارد مشخص نیست. همان طور که در بالا مطرح شد ما دو نوع از کارآفرینی را
در این مطالعه مدنظر قراردادیم یکسر طیف کارآفرینی روتینی که تنها به شکل نوعی مدیریت کسب وکار نمود
پیدا می کند و در سوی دیگر کارآفرینی پر رشد جای می گیرد. منظور از کارآفرینی روتین فعالیت هایی هستند
که حول محور هماهنگی و اجرای کارهایی شکل می گیرند که قبلاً نمونه آن ها وجود داشته و شیوه های اجرای
آن مشخص می باشد. که این نوع کارآفرینی شامل خوداشتغالی و کسب وکارهای کوچک می شود. که باعث به
وجود آمدن مغازه تاکو فروشی، یک گاراژ و یا یک آرایشگاه جدید دیگر می شود. بااین وجود ما باید توجه داشته
باشیم که در این مطالعه ما به این نوع فعالیت ها کارآفرینی نمی گوییم.
١ Agancy
کارآفرینی با تأثیر بالا به نوعی کارآفرینی که فعالیت های لازم جهت خلق کسب وکار مخاطره آمیز جدید
که بازار آن به طور کامل شکل نگرفته و یا به طور مشخص تعریف نشده اطلاق می گردد. به طورکلی عملکرد نسبی
آینده محصول به طور دقیق در کارآفرینی با تأثیر بالا مشخص نیست. کارآفرینان خلاق به دنبال این هستند که
استفاده از نوآوری های آن ها باعث افزایش بهره وری شده و تسهیل کننده باشد. همچنین می خواهند محصولات
آن ها منجر به رشد اقتصادی شود. در اینجا نقش منحصربه فرد کارآفرین پرکننده خلأهای موجود می باشد.
نهادها
دومین جزء اساسی در اکوسیستم کارآفرینانه نهادها –قوانین بازی- هستند. نهادهای اقتصادی در
اجتماع نقش تعیین کننده ای بر روی کارآفرینی خواهند داشت به عنوان مثال ساختار حقوق مالکیت و همچنین
نهادهای .(North وجود چارچوب بازاری مناسب برای کارآفرین از اهمیت ویژه ای برخوردار است ( ۱۹۹۰
اقتصادی ازآن جهت مورد اهمیت هستند که می توانند ساختار مشوق های اقتصادی را شکل دهند. بدون وجود
حقوق مالکیت، افراد انگیزه کافی جهت سرمایه گذاری فیزیکی، استفاده از سرمایه های انسانی و یا اتخاذ
فنّاوری های مؤثرتر را نخواهند داشت. همچنین نهادهای اقتصادی به دلیل اینکه کمک به اختصاص منابع به
افراد اثربخش می نمایند موردتوجه می باشند. نهادهای اقتصادی تعیین می کنند که چه کسی سود، درآمد و
حقوق ممتد کنترل را در اختیار داشته باشد. زمانی که بازار انحصار کامل باشد و نهادها نیز سیگنال های غلطی
ارسال نمایند جایگزینی ناقصی بین کار و سرمایه وجود خواهد داشت و تغییرات فنّاورانه به حداقل خود
می رسد.
نهادها مشوق ها را به وجود می آورند و کارآفرین بااستعداد خود آن ها را در فعالیت های مختلف به کار
گرفته و حداکثر بازدهی شخصی را از آن ها خواهد داشت. نتایج رفاه جهانی به طور خودکار از فعالیت های
کارآفرینانه حاصل نمی شود درواقع فعالیت های کارآفرینانه می توانند منجر به تأثیرات شک برانگیز و حتی
نامطلوب شوند. فعالیت های کارآفرینانه می توانند در محدوده تولید ثروت تا تخریب کامل رفاه اقتصادی در
نوسان باشند. اگر در فعالیت های کارآفرینانه بازیگران را یکسان در نظر بگیریم مکانیزگی که استعداد این افراد
در آن مورداستفاده قرار می گیرد بر روی پیامدهای اقتصادی اثرگذار خواهد بود. و همچنین کیفیت این
مکانیسم ها معیار کلیدی جهت ارزیابی مجموعه این نهادها با توجه به میزان رشد خواهد بود.
ما با نظر بسیاری از محققین در این زمینه موافق هستیم به عنوان مثال هایک معتقد است که جواب این
موضوع در سیستم نهادی و مشوق های آن ها که برای واسطه ها به وجود آمده اند نهفته است. بااین حال ما در
مورد میزان تأکیدمان بر روی نقش فرد کارآفرین اختلافاتی داریم. در امریکا نهادهایی با دارایی های خصوصی و
اجرای قراردادها به کارآفرینان انگیزه سرمایه گذاری های فیزیکی و نیروی انسانی جهت بازترکیب ورودی ها به
شکلی که توابع تولیدی جدیدی را به وجود آورده و بازارها را تکمیل کنند داده می شود. این فرد کارآفرین است
۴۱
که در محیط نهادی حمایت کننده به فعالیت می پردازد تا مکانیسم انتقال دانش به رشد اقتصادی را با افزایش
بهره وری فراهم کند.
سیستم
سومین جزء اکوسیستم کارآفرینانه سیستم ها می باشند. زمانی که ما به سیستم ها مثل سیستم های
نوآوری یا خوشه ها می نگریم می خواهیم بدانیم این سیستم زمانی که خروجی تولید می کند چگونه عمل
می نماید. اینجاست که مدل الماس پورتر به ذهن متبادر می شود. زمانی که ما بخواهیم در مورد اکوسیستم
صحبت کنیم نیاز به نظریه ای داریم که بتواند توضیح دهد که اکوسیستم چطور کار می کند. اکوسیستم
کارآفرینانه چگونه کار می کند؟ صرف داشتن لیست بلند بالایی از نهادهایی که در اکوسیستم فعالیت دارند مثل،
بازارها، سرمایه انسانی، فرهنگ حمایتی، منابع مالی و قوانین و مقررات در مطالعه دقیق اکوسیستم کافی
نخواهد بود. باوجوداینکه هر یک از این نهادها دارای اهمیت می باشند اما اینکه آن ها به عنوان قسمتی از
اکوسیستم چگونه کار می کنند تابه حال در ادبیات مورد غفلت قرارگرفته است.
با استفاده از ادبیات سیستم های نوآورانه و روش شناسی دیده بانی جهانی کارآفرینی ما اکوسیستم
کارآفرینانه ای را به وجود آوردیم که بتواند نهادها و واسطه ها را با استفاده از یک سیستم ساده، مبتنی بر درک
(بصری) ۱ و قدرتمند یکپارچه نماید. ایده اصلی این طرح در کشف ارتباطات و مکمل های آن ها در سیستم ها و
زیرسیستم ها نهفته می باشد. همچنین شناسایی گلوگاه ها از عوامل کلیدی این طرح خواهد بود. مفهوم مکمل را
به صورت ساده می توان در تعامل بین دو متغیر بیان نمود. دو متغیر زمانی مکمل یکدیگر خواهند بود که با
اضافه شدن یکی مجموع کار انجام شده توسط آن ها بیشتر از مجموع کار تک تک آن ها باشد درواقع هم افزایی
داشته باشند.
خدمات اکوسیستم
باوجوداینکه خیلی ها مثل سازمان دیده بان جهانی کارآفرینی معتقدند که خروجی اکوسیستم ها استارت
آپ های بیشتر خواهد بود اما ازنظر ما این فکر کاملاً اشتباه و گمراه کننده می باشد. دو خدمتی که
اکوسیستم های کارآفرینانه به وجود می آورند یک: تخصیص منابع جهت مصارف مولد و دو: کسب وکارهای
مخاطره آمیز پر رشد و نوآور. ادبیات کارآفرینی غالباً به تشخیص فرصت و نیاز به مونتاژ منابع می پردازد.
بااین حال از دیدگاه عملکردی مسئله کلیدی تخصیص منابع از فعالیت های موجود به فعالیت های جدید
می باشد. تخصیص منابع به کاربردهای مولد منجر به ایجاد شرکت های پر رشد و پرارزش می شود. مواد مغذی
درون یک اکوسیستم منابع محسوب می شوند مثل سرمایه گذاران مخاطره آمیز ۲٫ بدون مواد تغذیه ای اکوسیستم
١ Intuitive
٢ Venture Capital

نابود خواهد شد. به عنوان مثال شرکت های اوبر ۱ و ایر بی ان بی ۲ در دهه اخیر و شرکت های موفق قبل تر گوگل،
آمازون، فیسبوک، توییتر، اسکایپ، واتس اپ نسلی جدید از شرکت های میلیارد دلاری را بنا نهادند که در
همه جا حضور دارند و به واسطه پشتوانه مالی که دارند می توانند زمینه های پیدایش فنّاوری های مخرب ۳ را به
وجود آورند.
مدیریت اکوسیستم
در ادبیات زیست محیطی، مدیریت و افزایش مزایای اکوسیستم به عنوان مدیریت اکوسیستم شناخته
می شود. ازآنجایی که خدمات اکوسیستم به وسیله تعداد زیادی تعامل محلی بین ذی نفعان به وجود می آید و
عملکرد آن ها می تواند دارای نقصان هایی باشد که به صورت شکاف در اکوسیستم نمود پیدا می کند باید توجه
داشت که این شکاف ها به راحتی در سیستم عملکردی بالا به پایین قابل ردیابی نیست. لذا مدیریت اکوسیستم
بهتر است از پایین به بالا باشد.
اکوسیستم کارآفرینی می تواند به وسیله مشارکت بخش خصوصی، بانک ها، دانشگاه ها، بنیادها، دولت و
۴ به جنبه اول این پروژه (GEER) سازمان های کمک رسان تقویت شوند. نقشه راه اکوسیستم کارآفرینانه جهانی
پرداخته است که شامل یک: شناسایی شکاف ها در اکوسیستم جهانی کارآفرینی دو: طراحی نقشه راهی برای پر
کردن این شکاف ها سه: اندازه گیری میزان پیشرفت بوده است. هدف یک اکوسیستم با عملکرد بالا بهبود شانس
موفقیت برای کارآفرینان در سراسر جهان می باشد. درنهایت کاهش بیکاری و آوردن صلح به جهان را در بر
خواهد داشت.
اکوسیستم کارآفرینانه و رفاه جهانی
مقدمه
ازآنجایی که تمرکز بر روی اکوسیستم کارآفرینانه به نظر رویکرد جدیدی به سمت توسعه می باشد ولی
باید توجه داشت که این رویکرد سازگار و مکمل استراتژی های توسعه سنتی می باشد. ازآنجایی که کشورهای
درحال توسعه از اقتصاد متمرکز به سمت اقتصاد بازاری حرکت می کنند کارآفرینی و تشکیلات اقتصادی در
آن ها اهمیت پیداکرده است. ازآنجایی که کشورهای درحال توسعه منابع عظیمی از نیروی کار ارزان هستند
١ Uber
٢ AirBnB
٣ Disruptive technology
۴ The Global Entrepreneurial Ecosystem Roadmap

کشورهای توسعه یافته برای توانمندسازی کسب وکارهای نوآورانه آن ها در رقابت می باشند. لذا همانند ژاپن بعد
از ۱۹۵۰ تاکنون، کشورهای درحال توسعه بستری مناسب جهت ایجاد کسب وکارهای نوآورانه هستند.
کارآفرینی به عنوان مکانیسم مهمی در جهت توسعه اقتصادی به وسیله اشتغال، نوآوری و رفاه مطرح
می شود ولی نمی توان هم زمان بااینکه کشورها در حال گذار از مراحل توسعه هستند کارآفرینی را به عنوان
معجزه رهایی بخش از تمام مشکلات مطرح نمود. بااین حال کارآفرینی در تمام مراحل گذار به توسعه یافتگی
نقش بازی می کند و فرایندی است که سال های زیادی ادامه پیدا خواهد کرد. اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند
می تواند ظرفیت فعالیت های کارآفرینانه « پر کردن شکاف ها ۲ » و « رقابت ورودی ها ۱ » که کارآفرینی با استفاده از
در جهت توسعه را بهبود بخشد.
زمانی که در مورد کارآفرینی و توسعه فکر می کنیم دو نکته حائز اهمیت می باشند. یک، برخلاف
اعتقادات جمعی کشورهای کارآفرینانه تر در جهان کشورهایی نیستند که بیشترین تعداد کارآفرین رادارند. لذا
این مفهوم تا حدودی گمراه کننده است. درواقع بالاترین نرخ خوداشتغالی مربوط به کشورهایی با درآمد پایین
مثل زامبیا و نیجریه هستند. دلیل این امر این است که در کشورهای با درآمد پایین سرمایه انسانی و
زیرساخت های لازم جهت ایجاد شغل های باکیفیت بالا وجود ندارد. ازاین رو تعداد زیادی از افراد در کنار خیابان
مشغول فروش نوشیدنی و آبمیوه هستند و تنها تعداد اندکی نوآوری و استارت آپ پر رشد دیده می شود. لذا
این نوع کارآفرینی در برابر مالکیت کارآفرینانه ای که در کشورهای توسعه یافته وجود دارد متفاوت است.
در کارآفرینی کیفیت بیش از کمیت اهمیت دارد. کشوری که می خواهد کارآفرینانه باشد باید بهترین
کارآفرینان را در اختیار داشته باشد نه الزاماً بیشترین کارآفرین را. برای اینکه کشوری بهترین عملکرد را داشته
باشد نیاز به اکوسیستم کارآفرینانه کارآمد دارد. راه توسعه با ایجاد سازمان های کارآمد و توانمندسازی آن ها در
جهت تحت کنترل درآوردن فن آوری برای افزایش خروجی ها و بهبود شرایط زندگی میلیون ها نفر انجام
می گیرد.
دوم، کارآفرینی به سه نوع مولد، غیر مولد و مخرب تقسیم می شود. کارآفرینی مولد هم به خود
کارآفرین هم به اجتماع سود می رساند. ولی دو نوع دیگر یعنی کارآفرینی غیر مولد و کارآفرینی مخرب باعث
می شوند که اجتماع از شرایط معمولی خارج شود. در شاخص جهانی کارآفرینی تلاش بر این است که به دلیل
اینکه کارآفرینی مولد هم ثروت ایجاد می کند و هم قابلیت مقیاس پذیری دارد موردتوجه بیشتر قرار بگیرد.
اکوسیستم های کارآفرینانه از کسب وکارهای نوآورانه، مولد و با رشد سریع حمایت می کند. آن ها شامل
عناصر تعاملی متعدد هستند و هرکدام از این عناصر برای نوآوری و پر رشد شدن نیاز به هماهنگی با یکدیگر
دارند. همچنین این بنگاه ها نیاز به کارکنان ماهر دارند. علاوه بر این ها دسترسی به فن آوری برای آن ها اهمیت
١ Input-competing
٢ Gap-filling
دارد. داشتن زیرساخت سالم نیز از ضروریات یک اکوسیستم کارآفرینانه می باشد. کارآفرینان به حمایت و
مشاوران متخصص هم احتیاج دارند. آن ها به منابع مالی نیاز دارند. محل راه اندازی کسب وکار برای کارآفرینان
باید فراهم باشد. در انتها باید گفت که کارآفرینان به چارچوب قوانین حمایتی برای پیشرفت احتیاج دارند.
بهره وری در سطح کلان و اکوسیستم کارآفرینی
لزوماً رشد اقتصادی با بهره وری یکسان نیست. اساساً رشد اقتصادی در کشورها -صرف نظر از اینکه
تولید حداکثری چه میزان می تواند باشد- با تولید بیشتر کالا و خدمات اندازه گیری می شود. تغییرات مثبت در
تولید ناخالص داخلی و یا اشتغال بیشتر موردتوجه کسانی است که بتوانند با استفاده از اعداد و ارقام هدف
مطلوب را نشان داده و پیشرفت اقتصادی را اندازه گیری نمایند.
(TFP بهره وری مفهوم پیچیده تری نسبت به رشد اقتصادی است. در سطوح کلان، کل بهره وری عوامل ( ۱
با دو جنبه اقتصادی کاملاً متضاد مرتبط است. اول اینکه کل بهره وری عوامل به ظرفیت کشورها در اختصاص و
این که بازارها در تخصیص منابع .(P= بهره برداری از منابع موجود به صورت اثربخش تأکید دارد (اثر بهره وری
خوب به طورکلی خوب عمل می کنند یک مفهوم درهم خوبی است. اما برای اکثر کسب وکارها پیدا کردن موارد
موردنیاز جهت ایفای نقش در بازار بسیار سخت است و برای اینکه خودشان را با انقلاب های صنعت و دیجیتالی
همگام کنند باید حتی نحوه بهره برداری خود را نیز تغییر دهند.
(I= دومین جزء از کل بهره وری عوامل ظرفیت سازمان ها در هدایت نوآوری به اقتصاد (اثر نوآوری
می باشد که به معنی خروجی های سطح بالاتر با ورودی های قبلی می باشد (سرانه تولید ناخالص داخلی به ازای
هر کارگر ۲). معمولاً ما عادت کرده ایم که نوآوری ها را به اختراعات فنّاورانه که به صورت موفق تجاری سازی
شده اند پیوند بدهیم. اما تعریف این مطالعه از نوآوری به مهندسی (مانند خودروهای بدون سرنشین) یا پزشکی
(مثل تحریک عصبی) محدود نمی شود بلکه در این مطالعه به صنایع مختلف و نوآوری های غیر فنّاورانه در
محصول و یا فرایند نیز نوآوری اطلاق می گردد.
اثربخشی تخصیص منابع موجود در اقتصاد یکی از قسمت های .(P) بیاید با اثر بهره وری شروع کنیم
مهم عملکرد بهره ور می باشد. اثر بهره وری به اینکه چگونه کسب وکارهای موجود و جدید از منابع مختلف مثل
نیروی کار، سرمایه، تجهیزات، دانش و ورودی های فن آوری محور استفاده کنند تا بهره وری خود را افزایش دهند
و هواپیمای ICT ارتباط دارد. مثلاً ظرفیت آمازون در به هم آمیختن فنّاوری های موجود در صنایع مختلف (مثل
بدون سرنشین) برای افزایش بهره وری عملیاتی خود اثر بهره وری گفته می شود.
١ Total Factor Productivity
٢ GDP Per Worker
از دیدگاه اکوسیستم کارآفرینی مؤسسات حامی کارآفرینان، تعاملات کارآمد با اقدامات فردی و
تنظیمات نهادی که بر تصمیمات کارآفرینانه حاکم است از ملزومات اساسی جهت تسهیل ایجاد
کسب وکارهاست که می تواند منجر به اشتغال زایی و کمک به کسب وکارهای پیشرو در جهت استفاده بهتر از
شرایط بازار شود. به عنوان مثال در اکثر کشورهای اروپایی کارآفرینان انگیزه های فراوانی برای سرمایه گذاری در
سرمایه های فیزیکی و انسانی دارند تا بتوانند بهره برداری از منابع را در جهت بهبود عملکرد کسب وکارهایشان
مورداستفاده قرار دهند. و در این مورد محیط نهادی حمایت کننده شرایطی را برای بهبود عملکرد عملیاتی آن ها
فراهم می آورد. به عبارت دیگر، اولین انگیزه کسب وکارهای مخاطره آمیز انجام بهتر کارهاست تا اینکه بخواهند
بهره وری خود را افزایش دهند. درنتیجه، یک اکوسیستم کارآفرینانه سالم با افزایش سطح اثربخشی بازار و
همچنین با استفاده بهینه از منابع به وسیله کسب وکارهای جدید و موجود بهره وری را در سطح ملی افزایش
خواهد داد.
دومین اثر به طور کامل با رویکرد تخریب خلاق شومپیتر منطبق می باشد. ازنظر شومپیتر کارآفرینان
نقش تعیین کننده ای در اقتصاد به واسطه خلق و ایجاد نوآوری های رادیکالی دارند که باعث پیشرفت اقتصادی
می شود. در این دیدگاه کارآفرین برای توسعه اقتصادی باید نوآوری را ترویج دهد یا به عبارتی باید چیزهای
جدید به وجود آورد و یا اینکه راه های جدید برای انجام کار را پیدا کند. از پیشرفت به عنوان گسترش امکانات
تولید در کشورها که به واسطه تغییرات در مرزهای جهانی است تعبیر می شود.
اینجاست که باید این سؤال پرسیده شود که چطور نوآوری های رادیکالی می توانند باعث پیشرفت شوند.
علاوه بر این باید بدانیم چگونه اکوسیستم کارآفرینی می تواند به این پیشرفت کمک کند؟ به نظر منطقی می آید
که اگر نوآوری ها تجاری سازی نشوند ارزش واقعی خود را به دست نخواهند آورد. و اگر بازار و افراد نتوانند این
نوآوری ها را در کارهای روزمره خود باهم ترکیب کنند به طور کامل تأثیرات اقتصادی این نوع نوآوری ها عقیم
خواهد ماند.
ازنظر شومپیتر، کارآفرینان اقتصاد را به وسیله نوآوری ها تغذیه می کنند و برای همین امر نیز
اکوسیستم های کارآفرینی برای توسعه عملکرد اقتصادی ضروری هستند (چیز جدید خلق کنید و یا راهی جدید
برای انجام کارها پیدا کنید). اگر کشورها خواسته باشند که اکوسیستم کارآفرینانه سالمی داشته باشند
تلاش های کارآفرینان نوآور می تواند ترکیب جدیدی از منابع را در جهت افزایش ظرفیت تولیدی کشور به وجود
آورد و همچنین می توانند مرز تولید جهانی کشورها را نیز گسترده تر سازند.
متغیرها همبستگی
شاخص جهانی کارآفرینی در برابر کل بهره وری عوامل ۰٫۳۵۱۳
شاخص جهانی کارآفرینی در برابر اثر بهره وری ۰٫۰۹۳۰
شاخص جهانی کارآفرینی در برابر اثر نوآوری ۰٫۳۸۸۲
جدول همبستگی
در این مطالعه ما همبستگی مثبت نسبتاً قوی بین کارآفرینی و کل بهره وری عوامل ( ۰٫۳۵ ) به دست
آوردیم. همچنین ما دریافتیم که کارآفرینی با ضریب مثبت با اثر بهره وری رابطه دارد ( ۰٫۰۹ ). همچنین
قوی ترین همبستگی بین کارآفرینی و اثر نوآوری مشاهده شد ( ۰٫۳۹ ). اگر ما مقداری بیشتر بیاندیشیم این
نتایج خیلی خارج از تصور هم نیستند. همانند اینکه ما نمی توانیم پیشرفت قرن نوزده را بدون خلق و توسعه
موتورهای بخار تصور کنیم این امر در قرن ۲۱ نیز بدون در نظر گرفتن قدرت نوآوری های فن آوری محور
قابل تصور نخواهد بود.
صنایع هزاره جدید و بازارهای جهانی سراسر دنیا شاهد تحولات عظیمی هستند که نتیجه یک انقلاب
دیجیتالی است که کارآفرینان با نقش فعال خود در به وجود آوردن کسب وکارهای جدید آن را پایه گذاری
کردند. حتی می توان نقش اصلی در وجود آوردن این انقلاب را به کارآفرینان منتسب کرد. این نتایج نشانه
مشخصاً می تواند نیروی « یا چیز جدید یا راه جدید برای انجام کارها » خوبی برای تقویت استدلال ما است که
حیاتی در جهت تحرک توسعه اقتصادی باشد

.
شکل نمره شاخص جهانی کارآفرینی و مقادی ر بهره وری کلی عوامل را نشان می دهد. همبستگی بین
کل بهره وری عوامل و شاخص جهانی کارآفرینی ۰٫۳۵ با علامت مثبت می باشد. از شکل بعدی ما می توانیم
دریابیم که کیفیت اکوسیستم کارآفرینانه (امتیاز شاخص جهانی کارآفرینی) و کل بهره وری عوامل هم جهت
هستند. و کشورهایی که اکوسیستم های کارآفرینانه باکیفیت پایین تر رادارند کل بهره وری عوامل منفی باارزش
کمتر از واحد را نشان می دهند. در مقابل کشورهای توسعه یافته با اکوسیستم های کارآفرینانه حمایتی مقادیر
بهتری از بهره وری کلی عوامل را نشان می دهند که یا به واسطه اثرات بهره وری است یا به واسطه اثرات نوآوری.
شکل های بعدی رابطه بین شاخص جهانی کارآفرینی و اثرات بهره وری و اثرات نوآوری را نشان
می دهند. یک رابطه مثبت بین کارآفرینی و اثر بهره وری وجود دارد ( ۰٫۰۹ ). باوجوداینکه این رابطه از رابطه با
کل بهره وری عوامل کمتر است. این نتیجه می تواند به وسیله تأثیر متمایز کارآفرینی براثر بهره وری بر روی
اقتصاد را توضیح دهد. همچنین مشاهده شد که همبستگی بین کارآفرینی و اثر بهره وری در کشورهای عامل
محور بیشتر است ( ۰٫۴۷ ). علاوه بر این در شکل نشان داده شد که در بسیاری از کشورهای جهان سوم و
کشورهای درحال توسعه با سطح اکوسیستم کارآفرینانه پایین و یا متوسط اثر بهره وری مثبت بوده درحالی که اثر
بهره وری در بعضی از کشورهای توسعه یافته منفی است

بنابراین با توجه به نتایج این مطالعه در کشورهای درحال توسعه اکوسیستم کارآفرینانه نقش بسیار
مهمی در کل بهره وری عوامل با بهبود بهره وری بازی می کند. زیرابه آن ها در استفاده بهتر از منابع محدود
کمک می نماید.
این شکل بازمانی که ما به نتایج اثر نوآوری نگاه می کنیم متفاوت است. اطلاعات جدول ۱٫۳ نشان
می دهد که چطور همبستگی بین کارآفرینی و اثر نوآوری از اقتصاد عوامل محور ( ۰٫۴۱ -) به سمت اقتصاد
نوآور محور ( ۰٫۳۳ ) در حال افزایش و پیشرفت می باشد. همچنین تأثیر اثر نوآوری در اقتصادهای نوآوری محور
– پتانسیل بیشتری ( ۱٫۵۵ درصد) نسبت به اقتصاد کارآیی محور ( ۱٫۱۷ درصد) و اقتصادهای عامل محور ( ۰٫۵۹
درصد) دارند

این روند با نتایج شکل که در آن ما ارتباط عمیق تری بین امتیازات شاخص جهانی کارآفرینی و اثر
نوآوری را بررسی کردیم نیز مطابقت دارد. در مقایسه با تأثیر قوی تر اکوسیستم کارآفرینی بر روی بهره وری در
کشورهای درحال توسعه، ما به تأثیر مثبت و قوی اکوسیستم کارآفرینانه سالم بر ظرفیت نوآورانه شرکت های
دارند (GEI> جدید و موجود پی بردیم. به غیراز کشور ترکیه اقتصادهایی که اکوسیستم کارآفرینانه باکیفیتی ( ۵۰
اثر نوآوری با تجاری سازی مؤثر نوآوری ها و استفاده از فنّاوری های جدید ارتباط مثبتی را نشان دادند.
با توجه به ارتباطات ارائه شده در گزارش بالا، بهبود اکوسیستم کارآفرینانه (نمره شاخص جهانی
کارآفرینی) می تواند باعث بهبود بهره وری عوامل کلی به واسطه افزایش ظرفیت کسب وکارها برای استفاده از
منابع موجود (اثر بهره وری) و همچنین بهره برداری از پتانسیل فنّاوری های جدید و نوآوری شود. درنتیجه، اگر
تمام ۶۴ کشوری که در این مطالعه موردبررسی قرارگرفته اند ۱۰ درصد در نمره شاخص جهانی کارآفرینی خود
بهبود حاصل کنند شاخص جهانی کل بهره وری عوامل به اندازه ۰٫۲۲ افزوده خواهد شد که با افزایش این مقدار
از کل بهره وری عوامل می توان تخمین زد که شاخص کل به اندازه ۱۵٫۸۰ درصد افزایش یابد.
عمق شاخص جهانی کارآفرینی
وضعیت جهانی کارآفرینی
شاخص جهانی کارآفرینی هم کیفیت کارآفرینی و هم گستره و عمق حمایتی از اکوسیستم کارآفرینانه در کشور
را می سنجد. همانند گزارش سال گذشته ده کشور برتر اکثراً از اروپا و با درامد بالا بوده اند. کشورهای ایالت
متحده امریکا، سویس، کانادا، انگلستان، استرالیا، دانمارک، ایسلند، ایرلند، سوئد و فرانسه ده کشور اول از نظر
وضعیت کارآفرینانه می باشند. گزارش امسال نشان می دهد که انگلستان از رتبه ۸ سال گذشته جهش
فوق العاده ای داشته و به رتبه ۴ صعود کرده است. این در حالی است که سوئد از رتبه ۴ در سال ۲۰۱۷ به رتبه
۹ در سال ۲۰۱۸ سقوط داشته است. ازآنجایی که در بالای جدول رقابت بسیار شدید بوده و نمرات بسیار
نزدیک به هم می باشد تغییر جزی در هر یک از ارکان می تواند رتبه کشورها را دستخوش تحولات عظیمی کند.
ازاین رو ما در جدول ذیل و شکل فاصله اطمینان برای ۱۰کشور برتر را ترسیم نموده ایم. این شکل نشان می دهد
که هرکدام از ده کشور برتر به غیراز فرانسه قابلیت یآن را دارند که در سال آینده رتبه اول را کسب نمایند.
همچنین سویس فاصله اطمینان برابر با ایالت متحده امریکا دارد

نوشته شده توسط البرزگلستان در پنج شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۴:۰۱ ب.ظ

دیدگاه