تکنیک‌های تیترزنی در خبر نویسی/گفت‌وگو با دکتر مجید رضائیان

اشاره: سیامک کفایی-“تیتر”اولین نقطه درگیری مخاطب با مطلب و مهمترین قلاب نویسنده برای جذب و ترغیب او برای دیدن، خواندن و مطالعه مطلب است.

به ویژگی‌های تیتر و انواع آن اشاره کردید اما با استفاده از چه تکنیک‌ها و روش‌هایی باید چنان تیتر هایی زد؟

–  مسئله اصلی در تکنیک تیتر زنی ساخت است و نه ساختار، یعنی تکنیک تیتر زنی آمده است که ترکیب را درست کند و نه ساختار را و این بدان معنی است که تیتر نویس باید واژگان را به گونه ای در کنار هم قرار دهد که هم آن چیزی که تیتر نویس می خواهد اتفاق بیفتد و هم آن چیزی که مخاطب مایل است از آن برداشت کند. بنا براین تکنیک تیتر نویسی برای ساخت است و نه برای ساختار و اگر بخواهیم واضح تر صحبت کنیم تکنیک‌های تیترزنی اصلا برای محتوا نیست بلکه برای شکل است. در محتوا باید انتخاب کرده باشی که از چه چیزی می خواهی حرف بزنی، اما وقتی رسیدی به این محتوا، حالا این ساختار، ادبیات‌ و ترکیب است و این را شما انتخاب می کنید از اینجا به بعد تکنیک تیتر زنی آغاز می شود.  شما مثلا می گویید تیتر “دل های بی تاب” برای کودکان معلولی که در پارک ها باید تاب داشته باشند مناسب است. حالا اگر شما تاب را بگذاری داخل گیومه این دیگر مال شماست اینجا شما سراغ یکی ازاین تکنیک های تیترزنی می روید که در ادبیات و در تکنیک تیترزنی به آن جناس می‌گویند. ممکن است شما بروید سراغ تکنیکی به نام “هم آوایی” که سه نوع است، گرچه نوع چهارمی هم دارد، اما سه نوع آن بیشتر متعارف است مثلا در تکنیک هم آوایی حروف اول کلمات تیتر عینا با هم تکرار می شوند مثلا “روزهای روشن روآندا” در اینجا حرف “ر” تکرار شده است که تکنیک هم آوایی در اول حروف است ، تکنیک هم آوایی در آخر حروف هم می تواند باشد مثلا “غم بم” و در میانه هم می تواند باشد مثلا “نمای سی در سینما” گاهی اوقات تکنیک چهارمی هم پیش می آید که در ابتدای تیتر با انتهای تیتر حروف مانند هم است مثلا “مصیبت بم” حرف “م” در اول و حرف “م” در آخر، البته این کمتر متعارف است ولی می تواند باشد، گاه تکنیک های تیتر زنی بر مبنای “واژه گزینی” است که واژه گزینی یا مثبت است یا منفی و یا خطابی مثلا اگر بگوییم “ایدز به تو هم رحم نمی کند” چون از فعل منفی استفاده شده است واژه گزینی منفی است، اما می خواهد یک پیام به مخاطب بدهد که این پیام، پیام سردبیر و یا رسانه است مبنی بر این‌که نباید به یک سری مسائل نزدیک شد .حتی در دندانپزشکی و اتفاقات عادی پزشکی، باید مراقب یک سری از بیماری ها بود از آن بیماری های خطرناکی که اگر بیاید به هیچ کس رحم نمی کند، به این می گوییم واژه گزینی که باید در آن از تکنیک تشبیه استفاده کنیم که دایره خیلی گسترده ای خیلی دارد .

گاه در تشبیه های حسی طرفین تشبیه وجود خارجی دارند که وقتی این ها را به هم تشبیه می کنی تشبیه به اصطلاح جواب می دهد اما گاهی یکی از طرفین تشبیه وجود خارجی ندارد حتی وقتی مرکب هم بشود وجود خارجی ندارد مثلا  “دریای خون در بوسنی” که این نه تشبیه حسی است و نه غیر حسی بلکه تشبیه خیالی است، چون یک طرفش دریاست که وجود دارد ولی مرکب دریای خون وجود خارجی ندارد، بوسنی را تشبیه کردیم به دریای خون پس اینجا تشبیه خیالی است. اما گاهی اوقات کلا تشبیه وهمی است یعنی طرفین ماجرا وجود خارجی ندارند مثلا “رشوه هیولایی ویرانگر” در اینجا رشوه محسوس نیست غیر محسوس است هیولا هم که تخیلی است و تشبیه دو چیز غیر محسوس که حتی وقتی مرکب هم می شوند باز واقعیت خارجی ندارند می شود وهمی، پس در تکنیک های تیتر نویسی ما  سراغ ترکیب ادبی می‌رویم ،  سراغ شکل و ساخت می‌رویم اما سراغ ساختار و محتوا نمی‌رویم، محتوا را باید در کیسه ذهنی‌ات گذاشته باشی، بعد اینجا به قلم بیاوری و ارائه کنی حالا اگر شما گفتی “هوا را پاک از دست داده ایم” این دیگر انتخابی است که کرده بودیم. “دل های بی تاب” و “پایان کار شهردار”  می شود صنعت جناس البته استعاره و کنایه هم داریم، اما من به همین چند تا پرداختم.

* اگر مطلبی یا خبری خودش مایه و محتوایی نداشته باشد یا غنی نباشد آیا ما مجازیم که برایش یک تیتر قوی انتخاب کنیم؟

–  می‌گویند اگر زور تیتر  از متن بیشتر بود، به پس زدن مخاطب منتهی می شود، حتی گاهی برای این که مخاطب باور کند می آیند به لید مطلب هم کمی جان می دهند، اما وقتی که مخاطب وارد مطلب می شود می‌بیند اصلا چیزی برای گفتن ندارد، اینجا مخاطب پس می زند و این کار خطرناکی است که نباید انجام شود. بنابراین سئوال شما یک جواب بیشتر ندارد و آن این است که تیتر باید حال و هوای ماجرای متن را بیان کند و از خودش نمی تواند چیزی بگوید که اصلا ربطی به متن نداشته باشد. این که تیتر وقتی ساخته می‌شود که از متن قدری فاصله بگیرید اشکالی ندارد، این که به اصطلاح بگوییم تیترتا چه اندازه به متن وفادار است، بله بخشی از آن به متن وفا دار است ولی لزوما به همه متن هم ممکن است وفادار نباشد. تیتر هم برای خودش یک ساختاری دارد گاهی اوقات از متن قدری ارتفاع می‌گیرد، این اشکالی ندارد، امااین فاصله باید معقول باشد، وقتی مخاطب این تیتر را می خواند و وارد متن می شود باید به آنچه که تصور کرده برسد. اگر مخاطب مقاله یا گزارشی را می خواند، این تیتر است که در ذهنش می ماند، هنر تیتر زن هم باید همین باشد که وقتی مخاطب تیتر را می بیند تا مدت ها آن تیتر در ذهنش بماند و نه تنها تیتر بلکه مجموعه ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها و دلائل آن متن هم درذهنش متجلی شود. بنابراین لزوما تیتر به متن وفاداری مطلق ندارد اما این بدان معنا نیست که تیتر راهی را برود و متن راهی دیگر.

* آیا می شود با تیتر شدت یک متن را زیادتر کنیم و یا از شدتش بکاهیم ؟

– حال و هوای ماجرای متن در تیتر هم باید باشد، البته تیتر چون کوتاه است باید قدرت بیشتری داشته باشد بعضی چیزها نیز در تیتر قابل اغماض است مثلا تیتر می زنند “رسوایی یا ننگ” ولی متن گزارش و خبر از اول تا آخر مثلا بر علیه سیستم امنیتی آمریکا نیست و در آن گزارش چیزهای دیگری هم هست، این یک اکتشاف یا یک کشف تحلیلی است می خواهد بگوید از دید ما این کار مثل یک رسوایی یا ننگ بود. می‌خواهد بگوید مگر این مملکت مرز ندارد و برخورد دو هواپیما به برج های دوقلو چه توجیهی دارد؟ اما از اول تا آخرش فقط همین حرف نیست بلکه چیزهای دیگری هم هست. در واقع این یک سئوال پژوهش محور در باره تیتر است که تیتر تا چه اندازه به متن وفادار است؟ این یک بحث حرفه ای پژوهش محور است . در روزنامه نگاری تیتر به متن وفادار است و تا حدود زیادی از خود متن ناشی می شود، اما تیتر قدرتمند است، تیتر هم برای خودش شخصیتی دارد. این که ما بگوییم تیتر باید عینا با متن یکی باشد چنین چیزی اصلا محال است، مگر این که تیتر خبری باشد مثلا “در بم زلزله آمد” و خبر هم باشد زلزله در بم، لید و اطلاعاتش هم همین است. در اینجا دیگر قرار نیست که تیتر با متن حتی یک درصد فاصله داشته باشد. اماوقتی که پایان بسته، باز می شود و از تیتر خبری بیرون می آییم مخاطب را با خودمان درگیر می کنیم ، مخاطب را با تیتر ، رسانه و مطلب، درگیر می کنیم، در اینجا تیتر خودش یک شخصیت دارد و این شخصیت همان چیزی است که فاصله تیتر و متن را حفظ می کند، بنابراین نه این که نباید تیتر از متن فاصله داشته باشد اما روح تیتر به روح متن باید وفادار باشد.

تیتر در هیچ شرایطی مبهم نیست، اگرچه ایهام دارد، اما ایهام با ابهام تفاوت دارد، درجایی که ما سراغ ایهام می رویم مخاطب ۲ بار تیتر را در ذهن می خواند مثلا یک بار می خواند “دل های بی تاب” و فکر می کند دل‌ها بی قرار است یک بار دیگر تاب را که در گیومه می بیند تامل می کند وقتی که متن را می خواند و آن تیتر در ذهنش هست، یک بار دیگر به تیتر مراجعه می کند، خیلی از تیتر خرسند می شود و مدت ها این تیتر در ذهنش می ماند، بنا بر این، ایهام در تیتر مثبت است و در دسته تیترهای غیر خبری‌ قرار می‌گیرد. شما می خواهید مخاطب را با خود همراه کنی و مخاطب هم همراه تو می آید و یک پایان باز دارد. حالا اگر بنویسید مثلا “دادستان طلبکار بدهکاران بانکی شد”، این “طلبکار بدهکاران” خیلی پارادوکس زیبایی است، در اینجا شما نمی‌خواهید بگویید که مثلا کارش اشتباه بوده و نباید طلبکار می شد، بلکه می‌خواهید بگویید حق با این مقام قضایی است که دارد با بدهکاران بانکی برخورد می کند و مثلا بانک ها به زودی به بدهی های خودشان خواهند رسید، در اینجا یک ایهام مثبت است .

در یک تیتر خبری باید سادگی روشنی و وضوح وجود داشته باشد اما در تیتر غیر خبری قرار نیست همه چیز را بگوییم، گاهی اوقات می خواهیم یک چیزهایی را مخاطب خودش کشف کند یعنی مخاطب را با خود به دنبال مطلب بکشانیم .

* ارزش تیترهای غیر مستقیم بیشتر است یا نقل قول مستقیم؟

در نقل قول چه مستقیم و چه غیر مستقیم تیتر با یک مکمل تعریف می شود به نام روتیتر اما گاهی اوقات این مکمل که همان روتیتر هست را ندارد یعنی مثلا می گوییم فلان شخص : و بعد خود تیتر را می زنیم، اما فلسفه تیترهای نقل قولی چه مستقیم و چه غیر مستقیم در رسانه ها و به ویژه مطبوعات، این است که رسانه می‌خواهد بگوید من مسئولیت این تیتر را به عهده نمی‌گیرم، می‌تواند تیتر استنباطی بزند اما نمی‌خواهد مثلا ب‌نویسد از سه ماهه اول سال ۹۲ فاز دوم یارانه‌ها اجرا می‌شود و می‌نویسد وزیر اقتصاد: سه ماهه اول ۹۲ فاز دوم اجرا می‌شود. پس فلسفه تیترهای نقل قولی اول این است که رسانه می‌خواهد از خود سلب مسئولیت کند و دوم این که نقل قول برای این است که فرد میزان مشروع بودنش بالاست، یعنی شهرت به حدی بالاست که رسانه باید به نقل از وی تیترش را بنویسد، که هم برای رسانه مفید است و هم برای مخاطب به عنوان مثال تیتر می‌زند پرویز پرستویی : “دعواهای سینما و وزارت ارشاد به سینما لطمه زده است، دعوا و اختلاف را کنار بگذارید”. اینجا پرستویی در تیتر است و هیچ اشکالی هم ندارد چون مردم او را می‌شناسند و معروف و محبوب است ، هیچ‌کس هم دنبال این نیست که چرا تو این حرف را گفتی، همه او را به عنوان یک فرد اخلاقی قبول دارند، پس شهرت عنصر دومی است که ما تیتر را نقل قولی انتخاب می کنیم، سومین نکته این است که تیترهای نقل قولی چه مستقیم و چه غیر مستقیم یک پیام روشن دارند دراین نوع تیترها رسانه موضع گیری خود را با قول فرد دیگری انجام می دهد.

از نظر حرفه ای تیترهای نقل قولی یعنی این که روزنامه یا سایت دارای صداست و خیلی ها هم به تکثر این صدا معتقدند تیترهای نقل قولی به ما یک نشانه می دهد ، یک معنای نشانه شناسیک دارد و مخاطب حس می‌کند از این طریق می تواند با صداهای مختلف ارتباط بگیرد.گاهی اوقات مردم دوست ندارند که به آن ها چیزی بگوییم اما اگر شخص دیگری همان مسئله را به آن ها بگوید بیشتر موثر است .فرهنگ حرفه ای و فلسفه حرفه ای پشت سر تیترهای نقل قولی بسیار فلسفه زیبایی است ولی نقل قولی که به قول ادوارد اسمیت اگر در تیتر آمد همه حرف را بیان کند و نه این که بخشی از حرف رابیان کند و بخش دیگرش را نگوید.مثلا در باره نحوه امدادرسانی با رئیس حوادث غیر مترقبه صحبت می‌کنیم بعد او از استکبار جهانی و از امدادها و کمک‌های خارجی و از وضعیت بد مدیریت استانداری صحبت می‌کند، که اصلا لزومی ندارد که رسانه این‌ها را در خبر بیاورد، همچنین در بین صحبت‌هایش می‌گوید که مثلا تا به حال ۵۰ پتو فرستاده‌اند که ما پنج هزار تای دیگر می خواهیم که در اصل رسانه باید این را در خبر بیاورد که وسایل و مایحتاج اولیه همچنان مورد نیاز است و این مسئله اصلی است . نقل قول ها یا برای بیان اطلاع است یا برای بیان دیدگاه، بیان دیدگاه برای پس از رویداد است و اطلاع برای حین رویداد، یعنی مادامی که ما پیش از رویداد و در حین رویداد حرکت می کنیم تیترهای نقل قولی ما خبری است. زمانی که پس از رویداد حرکت می کنیم تیترهای نقل قولی ما مصاحبه های بلند و تحلیلی است، یعنی بیان  و ارائه دیدگاه است بنابراین نقل قول فلسفه و معنا آفرینی خیلی خوبی دارد به شرطی که درست اجرا بشود وضمنا در کنار آن تحلیل هم داشته باشیم.

* آیا روی آوردن به تیترهای نقل قولی به معنای بسته بودن مراکز اطلاعاتی به روی خبرنگار است ؟

– بخشی از این مسئله به همین علت است اما اگر بپذیریم که همه علت آن همین است معنایش این است که رسانه های ما هیچ نقطه ضعفی ندارند که مثلا نمی توانند کار تولیدی خبری بکنند. البته در عرصه سیاسی خط قرمز وجود دارد اما در بحث بورس ، واردات صادرات، ارز، مایحتاج عمومی، اقتصاد اجتماعی و این نوع مسائل دیگر خیلی مسئله ای وجود ندارد که رسانه نتواند چنین تیتری رابزند و برود سراغ تولید خبر نقل قولی. مثلا در خبرهای نقل قولی مصاحبه‌های معمولی که نصف آن  اظهار نظرهایی است که اصلا ربطی به خبر ندارد این نشان می دهد که بخشی از آن به علت ضعف رسانه‌ها و ضعف‌های تکنیکی روزنامه نگاران و بخشی هم محدودیت‌های رسانه‌هاست.

* شخصیت محور بودن تیترهای اصلی رسانه های ما به چه عللی برمی‌گردد ؟

وقتی که یک مطلب تولیدی خوب کار کرده باشیم شخصیت در دل همان مطلب است و تیتر ما موضوع محور و شخصیت محور است یعنی شخص محور نیست هر میزان که تولیدتان پایین می‌آید مجبورید که به این چیزها رجوع کنید و تیتر از جامعیت خودش می افتد و این یک آسیب است و درست هم نیست .

مثلا ما یک خبرگزاری درست می کنیم مرکب از یک اتاق و ۵ نفر آدم و ۵ کامپیوتر و زنگ می زنند از ۵ نفر خبر می گیرند. این راحت ترین کار است که تلفن بزنند از کسی خبری بگیرند و او هم هرچه گفت بنویسند، یک عکس هم از او چاپ کنند. اسم این می شود تولید خبری و بار دوم هم که به این شخص زنگ بزنند جواب می‌دهد، من قبلا اسم این خبرها را گذاشته ام شبه خبر، آقای علی اکبر قاضی زاده هم در این مورد مقاله ای نوشته است. این یک آسیب است و چیز جالبی نیست.

دراینجا یک نکته ظریفی وجود دارد، اطلاعات وقتی می خواهد در خبر تولید شود، هم اطلاعات افقی و هم عمودی است، منظور از اطلاعات افقی این است که وقتی شما رفتید ودر حوزه خبری خود آسیبی را شناسایی کردید و اطلاعاتش را بدست آوردید باید بروید و اطلاعاتی از مسئول حوزه هم بگیرید،  بر عکس اگر با یک مسئول رسمی صحبت کردید و او نکته ای را گفت به همان تناسب هم باز باید بروید و اطلاعاتش را در حوزه خبری خودتان هم بدست آورید. بنابراین حرکت تولید اطلاعات در خبر، هم حرکت عمودی هم حرکت افقی است. در افقی خبر نگار از دایره چیزی که وجود دارد خارج می شود و حوزه های دیگر را هم کامل می‌کند اینجا خبر، آن چیزی می شود که مخاطب می خواهد و خبر یک سویه و یک جانبه نیست و اطلاعات فقط عمودی نیست و اطلاعات افقی هم دارد و در چنین صورتی تیتر های شما هم متحول و جامع می‌شود و هر چه تیتر می زنید نقل قولی نیست .

آنجایی که تیتر خبری متکی بر ارزش تنش یا برخورد و درگیری است ، تیتر ترغیب کننده نسبت به موضوع هم هست که درآن یک نوع پارادوکسی وجود دارد، یعنی این ویژگی از دو جنبه در تیتر لحاظ شده است اساسا تیتر وقتی می‌خواهد از چیزی به صورت مثبت حرف بزند می گویند روزنامه نگاری توسعه . این نوع روزنامه نگاری ایجاد امید در مردم می‌کند و مردم را به همکاری تشویق و ترغیب‌ می‌کند، تیتر”بسازیم  جنگ جهانی دوم تمام شده است” در حالی که ظاهرا تیتر مثبتی و در باب عمران و گشودن گره هاست اما گره را هم مطرح می‌کنیم و وجه مثبت آن را هم می‌گوییم و درون آن یک چلنجی هم هست، پس ترغیب کنندگی همیشه در تیتر وجود دارد.

*دانش و سواد ادبی تا چه حد در تیترزنی موثر است؟

– تیتر نویس باید از سواد ادبی بالایی برخوردار باشد، گفتیم یکی از ویژگی های تیتر استحکام ادبی است که از قدیم تا به حال مطرح بوده است . زمانی تیتر نویس استحکام ادبی را بدست می آورد که سواد ادبی وی بالا  باشد و سواد ادبی یعنی دارای سطحی از دانش و مطالعه‌ باشد که بر واژگان تسلط کامل داشته باشد البته همان گونه که قبلا هم گفتم تیتر نویسی ذاتی است ، روزنامه نگار می تواند گزارش نویس خوبی باشد اما تیتر نویس خوبی نباشد، می تواند خبر نویس خوبی باشد اما تیتر نویس خوبی نباشد، می تواند تنظیم کننده مصاحبه خوبی باشد، بهترین لید ها را بنویسد و مقدمه عالی برای یک مصاحبه بنویسد ولی نتواند تیتر خیلی خوبی بنویسد، این اشکالی ندارد و بستگی به این دارد که چقدر سواد ادبی داشته باشد، بسیار اتفاق افتاده است که در جایی واژه‌ای را می خواهید بگوییدولی آن واژه وجود ندارد که به آن می گویند گپ، گپ در زبان شناسی و در ادبیات هم وجود دارد، در جایی که خلاء یا گپ واژگانی وجود دارد آنجا واژگان جدید ساخته می شود مثل واژه “مخافق” که مثلا بین مخالف و موافق است که در اینجا اگر بخواهد این خلا واژگانی پر شود باید سواد ادبی وجود داشته باشد در جایی که گپ واژگانی داریم نمی بینیم که تیتر زن های ما این کار را انجام دهند، الان این موضوع در تیتر ها خیلی زیاد شده که تیتر نویس از کلماتی که برای ذهن آشناست استفاده می کند، از چیزی که در ذهن مخاطب هست مثل ضرب المثل ها یا واژه های عامیانه استفاده می‌کند  که مطلب را بفهماند، اگر مثلا یک سریال تلویزیونی بخواهد یک شخصیتی را معرفی کند واژه ای را که این شخص مرتب در دیالوگ هایش بکار می برد و یا مثلا آن شخصیت یک اسمی دارد ، که اسمش را به همراه نقشش ترکیب می کند و تیتری می نویسد که در ذهن آشناست. در اینجا خیلی کار فوق‌العاده‌ای نشده است. می‌توانیم هر سال شب عید در ارتباط با مایحتاج عمومی و قیمت های آن ها بنویسیم “سال به سال دریغ از پارسال” که اگر ده سال هم بخواهید می توانید همین تیتر را بنویسید اما اگر خواستید که چیزی بنویسید که متفاوت باشد در اینجاست که سواد ادبی می خواهد وگرنه امکان پذیر نیست.

  

* با این اهمیتی که تیتر دارد چرا ما در روزنامه نگاری درسی بنام تیتر نویسی نداریم ؟

 

البته مرکز مطالعات و برنامه ریزی رسانه های وزارت ارشاد به تازگی درس تیتر نویسی گذاشته است و کتاب تیتر نویسی من هم منبع تدریس خواهد بود و به مرور این درس برای دانشکده های دیگر هم جا خواهد افتاد. ببینید واقعیت این است که شما وقتی سراغ روزنامه های معتبر دنیا می روید، دو چیز با شما حرف می زند، یکی تیتر و یکی صفحه آرایی ، به شما می آموزد که چگونه عکس را بکار ببرید، چگونه تیتر را بکار ببرید، چگونه فونت را به کار ببرید، چگونه رنگ را به کار ببرید و چگونه متن را به کار ببرید. به این پنج عنصر می‌گوییم ویرایش ترکیبی، من در کلاس های مدیریت رسانه یک بخش از تدریسم ویرایش ترکیبی است که این پنج عنصر چگونه باید در کنار هم قرار گیرد که یک معنا را به وجود آورد .

ویلسون می گوید تئوری متن برای تیتر، از آنجا این منطق را ایجاد می کند که تئوری ربط است،  او می گوید اولین حلقه ارتباط مخاطب با رسانه تیتر است، اگر اینگونه باشد ما چرا نباید این موضوع را در دانشگاه تدریس کنیم ، حتی من مطلبی رادارم می نویسم که درس مدیریت و ویراستاری را دوقسمت کنند و در یک ترم تدریس نشود در ۲ ترم تدریس شود یکی مدیریت و سردبیری و یکی ویراستاری .

موضوع مدیریت کردن بر اخبار، محتوایی است ، شکل گیری خبراست، جریان سازی خبراست،جریان سازی متن است، مدیریت برتکس است، مدیریت بر ذهن مخاطب است، فرایند رسیدن به کشف است ، رساندن مخاطب به کشف است، همراه کردن مخاطب با خود است، این موضوع از سوژه یابی شروع می شود تا تولید. اما وقتی که تولید شد، می شود ویراستاری ، فرم گرایی یعنی مدیریت ویراستاری اخبار .

بنا بر این درس مدیریت و ویراستاری اخبار در دانشگاه های ما باید دوقسمت بشود، یکی نگاه محتوا محور است و دیگری نگاه فرم محور، ما در کلاس‌هایمان داریم فرم محوری تدریس می کنیم، البته کار خوبی هم هست اما باید از مدیریت سردبیری جدا باشد و سیلابس هایش هم در بیاید. ویراستاری جدا باشد که فرم گرایی است و بعد از آن فرم گرایی برسد به ویرایش ترکیبی که مثلا تیتر را با عکس با متن با رنگ بافونت چگونه باید عرضه کرد. همین امروز سایت یک خبرگزاری عکس تظاهرات در دفاع از دختری که در پاکستان کشته شده است را در یک نگاتیو مشکی کار کرده است، عکس رنگی و تیتر را هم در یک بک مشکی گذاشته است، یعنی در یک نگاتیو سفید گذاشته است چرا چنین کاری می شود  یعنی آن سردبیر فرق رنگ مشکی و غیر مشکی را نمی داند؟ چرا می داند اما می خواهد به مخاطب القا کند که این اتفاق اصلا خوب نیست، یعنی به مخاطب می گوید ما دلمان گرفته تو هم باید دلت غمگین شود، این‌ها ویرایش های فرمی است. پس ویراستاری یک فرایند تولید محتوایی دارد. و یک فرایند،ویرایش فرم و شکلو این تفکیک باید در دانشگاه‌های ما انجام شود .

در مدیریت اخبار ۲ سئوال مطرح است ۱- خبرنگار دنبال رویداد باشد؟ ۲- رویداد دنبال خبرنگار باشد؟ اگر حالت دوم پیش بیاید حالت اول در دل آن مستتر است، و خبر نگار از آن رویداد نا به‌هنگام که ما به آن می‌گوییم خبر فوری(Emergency news) عقب نمی ماند. اما در اطراف ما صدها سوژه وجود دارد که درآن‌ها پر از اطلاعات مختلف است که می‌توان آن ها را روایت و تبدیل به خبر کرد ولی کسی سراغشان نمی‌رود؛ زیرا همه چیز که خبرفوری نیست.

چرا از وقتی که اینترنت آمده روی روزنامه نگاری تحلیلی تاکیدشده است، و مراکز رسانه‌ای ما در شرایط فعلی وقتی می خواهند روزنامه منتشر بکنند حتما سراغ روزنامه نگاری تحلیلی می روند البته قطارش ۱۴ ، ۱۵ سال است که راه افتاده است و همه این را به عنوان یک اتفاق مثبت نگاه می‌کنند- به خاطر این که امروزه دنیا به این سمت رفته است که اگر در روزنامه سراغ دو عنصر آخریعنی”چگونگی”و”چرایی” نروید به آنچه می‌خواهید، نخواهید رسید مخاطب هم به آن چهارچوبی که می خواهید دست پیدا نخواهد کرد/همشهری

نوشته شده توسط البرزگلستان در پنج شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۹ ق.ظ

دیدگاه