یاد یاران آشنا/خاطرات رزمندگان گمنام سال ۱۳۵۹استان گلستان ( قسمت دوّم)

بیان حضور رزمندگان در آغازین روزهای جنگ هنوز وصف نشدنی می باشد افرادی که بدون هیچ چشم داشتی و فقط برای دفاع از نظام اسلامی و میهن خود گاهی به صورت فردی خودشان را به نقاط مرزی می رساند تا با نثار جان خود در دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی شهید شوند و این گروه یکی از همان گروهای بود که وارد این کارزار با دشمن در اوئل جنگ شد.تا کشور ایران پاینده باشد.

این قسمت ستون پنجم توپ خمسه خمسه – سربازان منقضی ۵۶

البرز گلستان/۲۱آذر ۵۹ امروز صبح زود از خواب بیدار شدیم و بعد از نماز و صبحانه فرمانده گروه اعلام کرد: قرار است مدت یک هفته در پایگاه گلف بمانیم و آموزش سلاحهای سنگین ببینیم مانند تفنگ ۱۰۶ میلیمتری ضد تانگ و موشک اندازبازوکا و موشک انداز تاو آموزش ببینیم  ضمن آنکه با توجه به حضورستون پنجم در آن منطقه زیاد بود برای ضربه زدن به نیروهای رزمنده مقرر شد که شبها هم چند تن از دوستان نگهبانی نیزداشته باشند.

مردم تازه راه افتادند و غالباّغذاهای بسته بندی از سراسر کشور می رسید و رزمندگان نیز در اون ایام از این غذاهانیز استفاده می کردند.

در این مدت آموزش یک هفته ای بعضی از این روزها با توجه به اینکه اهوازنیز هم از سوی دشمن بعثی و هم از سوی ستون پنجم(۱) دائما زیر فشار بوده است و دوستان رزمنده ش در مراسم نماز جمعه اهواز نیز شرکت کردند.

نظم و انظباط عامل پیروزی

در اوائل  مسئولین آموزش نظم و نظافت می دادند و می گفتند: اگر در پایگاه نظم داشته باشید در جبهه نامنظم باشید  مسلما باعث شکست picture-075شما می شود.(بیان این مسائل در آن ایام که هنوز رزمندگان ما آشنایی کامل با مسائل نظم و انظباط نظامی نداشتند خودش به نوعی از آموزش های مهم بوده است).

۲۲آذر ۵۹امروز نیز به آموزش سلاحهای سنگین گذشت و عده ای از بچه ها به شهر رفتند تا خبر سلامتی خود را به خانواد ههای خود برسانند ( در آن موقعیت با توجه به هجوم رزمندگان جهت حضور در جبهه اهواز شهری غیر عادی بود و غالبا شهر پر بود از بچه ها ی رزمنده که یکی از مکانهای همیشه شلوغ و  وقت گیر دکه های مخابرات بود که گاهی اوقات زیادی باید برای یک تماس تلفنی در صف انتظار بود).

در این روزدر شهر اهواز عده ای از بچه های منقضی۵۶ منطقه خودمان را دیدیم(۲) بقول یکی از فرماندهان ( حضور سربازان منقضی سال ۵۶ از افتخارات نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی بود)

سربازان منقضی۵۶ در پادگان دغاغله اهواز مستقر بودند و ما به همراه آنان به پادگانشان رفتیم ودر آنجا حسابی از بچه ها پذیرایی کردند هر چند در همان زمان ستون پنجم دشمن چند خمپاره زده بود و همچنان از دور نیز صدای توپ و تانگ می آمد.با سربازان خداحافظی کردیم و دوباره وارد اهواز شده بودیم و در همان زمان دشمن با توپهای خمسه خمسه (۳) به شهر اهواز زد و ۵نفر نیز در همان زمان شهید شدند.

ضمن آنکه در همین روز یکی از بچه های سپاه توسط نیروی دشمن در اهواز ترور شد و همزمان ۵تن از جاسوسان مزدور که عامل شهادت هموطنان شده بودند به دار مجازت آویزان شدند.

زمانی که به پایگاه گلف رسیدیم ناگهان یک میگ عراقی به پایگاه حمله کرد و همزمان آتشبارههای هوایی  آنان  مورد حمله قرار دادند که موجب فراری شدن آنان شد. و در پایان شب موقع نگهبانی ما شد و در پست های خود مستقر شدیم تا مورد حمله دشمنان و ستون پنجم واقع نشویم.

۱-اصطلاح ستون پنجم:(ستون پنجم دشمن در طول جنگ تحمیلی به مزدوران خود فروخته  داخلی که به عنوان نیروهای نفوذی دشمن عمل می‎کردند و در تخریب روحیه مردم و رزمندگان اسلام نقش اساسی را داشتند، اطلاق می‎شد.. اما در این اینجا اشارت به افرادی است که دانسته و ندانسته و گاه از روی جهل کاری می‌کنند که به ضرر گروه خودی است و به قولی گل به خودی محسوب می‌شود و ضرر بزرگی را بر روند کار گروهی وارد می‌کند)

۲-توضییح سربازان منقضی ۵۶ (در سال ۱۳۵۹ که رژیم بعثی عراق با تمام قوا به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران حمله کرد، بخش های مختلفی از نیروهای مسلح آمادگی لازم را برای مقابله با دشمن تا بن دندان مسلح نداشتند، لذا بنابر فرمایش رهبر بزرگ انقلاب که باید جبهه را پر کنیم مسئولین وقت نیروهای مسلح سربازان منقضی به خدمت سال ۵۶ را طی فراخوانی به جبهه ها فراخواندند و آنها نیز وارد عمل شدند و به ندای رهبر فرزانه خود لبیک گفته و وارد جبهه های نبرد حق علیه باطل شدند)

۳-توپ خمسه خمسه(در آن دوران از آن‌جایی که آتشبارهای توپخانه عراق به صورت پنج تایی شلیک می‌کردند،بین عراقی ها به «خمسه خمسه» معروف شده بودند)

picture-075

عکس رزمندگان سال ۵۹درشهرک سلمان فارسی (شوش)، روستایی از توابع شهرستان وش استان خوزستان

اسامی از چپ ایستاده شعبانعلی پارسانیا – استاد شهید ابوفاضل – نگارنده- محمود کیاء- نشسته از چپ کسی که در حال بستن بند کفش سردار سید ابراهیم سید النگی وشهید علی میاندره شهید ابوالقاسم شهریاری و داود بالو

مختصری از زندگی سردار ابوفاضل فرمانده اولین خط جبهه در شوش که از بچه های خمینی شهر اصفهان بوده است.

محمد قورچانی یا ابوفاضل  در دوران مبارزات سیاسی و نظامی اقشار مختلف علیه رژیم ستمشاهی پهلوی به همراه علمای بنام مجدانه تلاش می نمود و مرارتهای زیادی را تحمل نمود. در بین شاگردان با «استاد قوچانی» معروف بود.وی به همراه شهید دکتر چمران و تعدادی از ورزشکاران بعنوان یک چریک به لبنان رفت و به آموزش نیروهای فلسطینی و مبارز با اسراییل غاصب پرداخت و در آنجا به «ابوفاضل» معروف شد. شهید قورچانی در لبنان و فلسطین یار جداناشدنی شهید محمد منتظری بود و در بسیاری از برنامه های درون مرزی و برون مرزی از جمله فعالیتهای چریکی در افغانستان ، پاکستان ، هندوستان و سوریه یاری می رساند.در اواخر حکومت طاغوت به ایران بازگشت و به مبارزه علیه حکومت پهلوی ادامه داد. بعد از پیروزی انقلاب عضو مؤثر کمیته انقلاب اسلامی بود و در ستاد مبارزه با مواد مخدر و حزب جمهوری نقش فعالی داشت و سپس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران پیوست.

پس از حمله رژیم بعثی عراق به ایران به همراه جمعی  در ابتدایی ترین روزهای جنگ در جبهه حاضر شد . فرماندهی محور شوش و فرماندهی تیپ ۲۵ کربلا از مسئولیت های شهید قورچانی در دفاع مقدس بود. سرانجام در تاریخ ۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه به درجه رفیع شهادت نائل آمدو پیکر پاکش پس از تشییع در تهران و اصفهان و خمینی شهر  به خاک سپرده شد.

نوشته شده توسط البرزگلستان در دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱:۳۵ ب.ظ

۱ نظر

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 
  1. 0

    سلام و عرض اب با نویسنده کاری داشتم اگر ممکنه در شبکه های اجتماعی به این آیدی ژیام بدهد واجب واجب @saslamhamkaran

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 

دیدگاه